بررسی پایداری ابعادی پلیمرها

آزمون‌های خزش و آسایش- تنش پایداری ابعادی یک ماده را اندازه‌گیری می‌کنند و از آنجایی که این آزمون‌ها در مدت زمان طولانی انجام می‌شوند، دارای اهمیت زیادی هستند. اندازه‌گیری‌های خزش، در هر نوع کاربردی که پلیمر تحت بار زیادی برای مدت طولانی قرار می‌گیرد به طور ویژه مورد علاقه مهندسان می‌باشد. خزش و آسایش-تنش همچنین برای کسانی که علاقمند به تئوری‌های ویسکوالاستیک و یا منشأ مولکولی ویسکوالاستیک می‌باشند، اهمیت زیادی دارد.

برای مواد الاستیک، لوازم بسیار ساده‌ای برای اندازه‌گیری خزش یا آسایش-تنش می‌توان به کار برد. برای مواد سخت اندازه‌گیری‌ها مشکل‌تر می‌شود و به طور کلی لوازم دقیق‌تری برای اندازه‌گیری‌ها مورد نیاز است. در خزش مواد سخت، این دشواری به علت لزوم اندازه‌گیری خیلی دقیق برای تغییر شکل‌های خیلی کوچک است. در حالی‌که در مورد تنش-آسایش مواد پلیمری سخت، مسئله‌ی دقت در اندازه‌گیری تنش و کرنش‌های کوچک هنگامی که سختی مواد پلیمری با سختی ابزار برابری می‌کند، دارای اهمیت می‌باشد. در این حالت تغییر شکل‌های کوچک دستگاه‌ها یا لغزش نمونه‌ از محل گیره‌ها می‌تواند خطاهای خیلی زیادی را ایجاد کند.

اثر فشار

داده‌های کمی برای خزش و آسایش-تنش در فشارهای به غیر از فشار یک اتمسفر وجود دارد. با این وجود انتظارات از داده‌ها اصولاً بر این پایه است که با اعمال فشار، حجم آزاد و تحرک مولکولی و تحرک اجزای زنجیر کاهش می‌یابد. دوریس و بکمان دریافتند که فشار psi 50000، کامپلیانس خزش پلی‌اتیلن را با یک ضریب بزرگتر از 10 کاهش می‌دهد و همچنین فشار، موجب افزایش مدول آسایش-تنش به میزان قابل مقایسه‌ای می‌شود. در فشارهای زیادتر( psi30000) آسوده شدن تنش بسیار طولانی‌تر از زمان‌های با فشار یک اتمسفر می‌باشد. در واقع به نظر می‌آید که فشار، بعضی از زمان‌های آسایش را به زمان‌های طولانی‌تر منتقل می‌کند، این مورد تنها در الاستومرها مشاهده شده است.

اثر دما

“گرم و سرد کردن کنترل‌شده ” در پلیمرها مدول و نرخ خزش یا آسایش-تنش را در دماهای کمتر از دمای ذوب یا دمای انتقال شیشه‌ای به‌ترتیب افزایش و کاهش می‌دهد. کاهش در خزش یا آسایش-تنش یک پلیمر بعد از قرار گرفتن آن برای مدتی در حرارت بالا، برای آمادگی یک نمونه است که اغلب «زمانمندی فیزیکی» نامیده می‌شود. زمانمندی فیزیکی هم بر روی نرخ خزش یا آسایش و هم بر مقدار این دو پارامتر موثر است.

در زیر دمای Tg، تنش در یک نمونه به سرعت سرد شده نسبت به یک نمونه آمورف به آرامی سرد شده مانند پلی(متیل متاکریلات) سریعتر آزاد می‌شود. نمونه‌های به سرعت سرد شده از یک پلیمر در بارهای اعمالی زیاد، دارای نرخ خزشی به میزان 50 برابر نمونه‌های ” گرم و سرد شده کنترل شده” که به مدت 24h در دمای 95 درجه سانتی‌گراد نگه داشته شده است، می‌باشد. نرخ خزش به شدت به دما و زمان گرم و سرد کردن کنترل شده وابسته است.

گرم و سرد کردن کنترل شده، می‌تواند میزان خزش پلیمرهای بلورین را در حالتی مشابه با پلیمرهای شیشه‌ای کاهش دهد. برای مثال می‌توان گفت که خواص نمونه به سرعت سرد شدن پلی‌اتیلن با چگالی کم، بعد از یک ماه از تولید نیز تغییر خواهد کرد. خزش با زمان کاهش می‌یابد و این در حالی است که مدول و چگالی با زمان زمانمندی در دمای اتاق افزایش می‌یابند. اما برای پلیمرهای بلورین مانند پلی‌اتیلن و پلی‌پروپیلن، هر دو دمای ” گرم و سرد کردن کنترل شده” و دمای آزمون به طور عمده بین نقطه ذوب و دمای Tg آن‌ها می‌باشد. بنابراین برای پلیمرهای بلورین دلیل کاهش خزش را در درجه اول باید در درجه بلورینگی، بلورینگی ثانویه، تغییرات مورفولوژی بلورها و تغییرات آنها بر اثر عملیات حرارتی دید و در درجه دوم در تغییر در حجم آزاد و چگالی آنها جستجو کرد.

اثر وزن مولکولی

در دماهای خیلی کمتر از Tg در جایی که پلیمر شکننده و ترد است، وزن مولکولی دارای کمترین تأثیر روی خزش و آسایش- تنش است. این عدم وابستگی خواص به وزن مولکولی مربوط به بخش‌های خیلی کوچک مولکول‌ها بوده که در بردارنده حرکت‌های مولکولی در حالت شیشه‌ای است. حرکت بخش‌های بزرگ زنجیر پلیمر در این حالت ممکن نیست و حرکت‌های محدود بخش‌های کوچک مولکولی می‌تواند بدون تأثیر بر بقیه مولکول انجام شود. اگر وزن مولکولی زیر مقدار بحرانی بوده و یا اگر پلیمر حاوی جزء بزرگی از مواد با جرم مولکولی پایین باشد که با مواد با جرم مولکولی بالا مخلوط شده باشند، پلیمر بی‌نهایت شکننده و دارای استحکام کمتر از حد معمول خواهد شد. مادامی که نیرو و تغییر طول در حد پایینی باشد، این مواد ضعیف نیز به طور ذاتی رفتار خزش یکسان با پلیمرهای معمولی خواهند داشت. در مقادیر بالاتر نیرو و تغییر طول، مواد با جرم مولکولی کم در میزان کشش پایین‌تری از مواد با جرم مولکولی بالا پاره می‌شوند.

ترک‌خوردگی ریز در پلیمرهای با جرم مولکولی پایین به راحتی ایجاد می‌شود، که در این مواد نرخ خزش و آسایش- تنش قبل از پارگی افزایش می‌یابد. به‌علاوه، ترک‌های ریز به عنوان مکانی برای تمرکز تنش بوده و بار اعمالی به بعضی از زنجیرها را زیادتر می‌کنند. این زنجیرهایی که تحت نیروی بیشتری قرار دارند، تمایل به شکستن یا لغزیدن پیدا می‌کنند تا بتوانند تنش‌های وارد شده به خود را آزاد کنند. بنابراین، در حالت شیشه‌ای، ترک‌خوردگی ریز عامل اصلی و مهم در آسایش- تنش و خزش است.

اتصالات عرضی

در دماهای بالاتر از دمای انتقال شیشه‌ای، اولین اثر افزایش اتصالات عرضی، بالا رفتن وزن مولکول بوده که جریان ویسکوز را کاهش داده و الاستیسیته موادکه در زمان طولانی یا دمای زیاد اندازه‌گیری می‌شوند را زیاد می‌کند. وقتی که یک شبکه یا ژل شکل می‌گیرد، اتصالات عرضی، منحنی آسایش-تنش را به یک مقدار مشخص نهایی به جای تنش صفر در زمان‌های طولانی سوق می‌دهند و منحنی خزش به تغییر شکل ثابتی در زمان‌های زیاد میل می‌کند. در یک لاستیک ایده‌آل، تنش در همه زمان‌ها در طول آزمون آسایش-تنش ثابت می‌ماند.

به نظر می‌آید که شبکه‌ای شدن هیچ نوع اثر شاخص و برجسته‌ای در خزش پلیمرها در دماهای خیلی پایین‌تر از ناحیه Tg نداشته باشد. در پلیمرهای شکننده و سخت، حرکت‎‌های مولکولی بسیار محدود بوده و به این علت محدودیت‌های اضافی ناشی از اتصالات عرضی در آن‌ها قابل توجه نیست. خزش در پلیمرهای سخت، مانند فنول فرمالدهید و رزین‌های ملامین، دارای مدول زیاد، اتلاف مکانیکی کم و دمای انتقال شیشه‌ای بالایی هستند.

همه این عوامل به کاهش خزش و کاهش نرخ آن منجر می‌شود و در نتیجه این نوع از پلیمرها به طور عموم دارای خزش کم و پایداری ابعادی بسیار خوبی هستند. از طرف دیگر، بعضی از رزین‌های اپوکسی و پلی‌استر دارای خزش بسیار بیشتری هستند. پلازک و چوی دریافتند که رزین‌های اپوکسی که کمی بیشتر شبکه‌ای شده‌اند، دارای مدول کمتری هستند و بنابراین خزش بیشتری نسبت به آنهایی که کمتر شبکه‌ای شده‌اند، دارند. به علاوه، به علت ساختار شیمیایی آن‌ها و دمای پخت کم، بیشتر رزین‌های پلی‌استر و اپوکسی به نسبت دارای دمای انتقال شیشه‌ای پایین می‌باشند. با توجه به این دلیل‌ها، این گونه رزین‌ها دارای خزش قابل ملاحظه‌ای نسبت به رزین‌های فنول فرمالدهید با درجه شبکه‌ای شدن بالا می‌باشند.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

مفهوم نگه‌‌دارنده‌ در کاتالیزورهای زیگلر-ناتا

کاتالیزورهای زیگلر-ناتا از واکنش یک هالید فلز واسطه مانند TiCl4 با آلکیل فلزی از خانواده Al(Et)3 یا AlCl(Et)2 شکل گرفت. فعالیت کم این دسته از کاتالیزورها برای تهیه پلی‌اولفین‌ها و در کنار آن فضاگزینی کم آن‌ها برای تولید پلی‌آلفااولفین‌ها، صنعت را با مشکلات متعددی از جمله شست‌و‌شوی محصول نهایی برای خارج‌کردن تیتانیم روبه رو کرده بود. از این‌رو، استفاده از روشی برای افزایش فعالیت کاتالیزورها از مهم‌ترین اولویت‌ها در آن‌ زمان به‌شمار می‌آمد. از نکات مهمی که ناتا در همان اوایل کشف کاتالیزورهای زیگلر-ناتا بدان پی برد، شرکت‌کردن کمتر از یک درصد از اتم‌های تیتانیم در واکنش بود که این امر دلیل فعالیت بسیار‌کم این کاتالیزورها به‌شمار می‌رفت. بنابراین، استفاده از ترکیباتی به عنوان نگه‌دارنده برای افزایش مشارکت تیتانیم در کاتالیزور مورد توجه قرار گرفت.

در پی کشف کاتالیزورهای زیگلر-ناتا در سال 1956، کاتالیزورهای Cr/SiO2 در سال 1958 توسط هوگان و بنکس کشف شد که از آن به عنوان کاتالیزور فیلیپس نام برده می‌شود. کاتالیزورهای فیلیپس شامل ترکیبی از اکسید کروم هستند که روی یک ماده بی‌شکل مانند سیلیکا به عنوان نگه‌‌‌دارنده قرار داده شده‌اند. این کاتالیزورها برای پلیمر‌شدن اتیلن در شرایط ملایم بسیار فعال بودند، در حالی‌که فعالیت کمتری برای پلیمرشدن پروپیلن از خود نشان می‌دادند.

پس از آن که به شکل موفقیت آمیزی از نگه‌دارنده‌های سیلیکا در کاتالیزورهای فیلیپس استفاده شد، برای اولین بار در اوایل دهه شصت میلادی از ترکیبات منیزیم هم‌چون Mg(OH)Cl ، MgO هیدروکسیل‌دار شده و MgSO4 به عنوان نگه‌دارنده در کاتالیزورهای زیگلر-ناتا استفاده شد. طی چهار دهه اخیر گزارش‌های فراوانی برای استفاده از مواد متنوع در ساخت نگه‌دارنده‌های مختلف برای نشاندن TiCl4 روی آن‌ها ارائه شده است که از آن جمله می‌توان به ترکیبات MgCl2، Mg(OH)2،MgO،Mg(OEt)2  و آلکیل‌های منیزیم اشاره کرد. به‌ طور کلی با توجه به نتایج به‌دست آمده از کارهای انجام شده در این زمینه، توزیع اندازه خلل و فرج پهن و ساختار بلوری بی‌شکل از مهم‌ترین مشخصه‌های این ترکیبات غیر آلی برای قرار گرفتن به عنوان نگه‌دارنده است.

در کاتالیزورهای ابتدایی زیگلر- ناتا که بر مبنای TiCl3 ساخته می‌شدند، اتم‌های تیتانیمی که در لایه‌های داخلی وجود داشتند در پلیمر‌شدن شرکت نمی‌کردند و پلیمرشدن به اتم‌های تیتانیم سطح کاتالیزور محدود می‌شد. با توجه به‌این‌که اتم‌های سطح بخش بسیار ناچیزی از اتم‌های تیتانیم را شامل می‌شد، بنابراین کاتالیزورهای ابتدایی فعالیت بسیار کمی از خود نشان می‌دادند. استفاده از نگهدارنده‌های  مناسب باعث شد که بخش اعظم اتم‌های تیتانیم در سطح پایه پخش شده و در معرض مستقیم پلیمرشدن قرار داده شوند. از‌این‌رو، می‌توان به طور کلی چنین عنوان کرد، مقدار تیتانیم پخش‌شده در سطح نگهدارنده، نحوه قرارگرفتن تیتانیم روی آن، مقدار فعالیت و درگیر‌شدن آن‌ها در پلیمرشدن به نوع و روش ساخت نگه‌دارنده و کاتالیزور مربوط بستگی دارد.

مقدار الکترون‌کشندگی نگه‌دارنده از عوامل مهم دیگری است که روی فعالیت کاتالیزور نقش مستقیم دارد. هر قدر مقدار آن بیشتر باشد، پیوند پلیمر-تیتانیم را بیشتر تحت اثر قرار داده و با ناپایدار کردن آن ثابت سرعت انتشار را افزایش می‌دهد. این در حالی است که با افزایش ثابت سرعت انتشار، فعالیت کاتالیزور افزایش می‌یابد.

کشف منیزیم‌کلرید فعال به عنوان یک نگه‌دارنده مناسب برای تثبیت تیتانیم کلرید و مشتقات آن، فصل جدیدی را در مبحث کاتالیزورهای زیگلر- ناتا باز کرد که کاتالیزورهای ابر فعال تیتانیم از نتایج آن است. از نکاتی که درباره این کاتالیزورها می‌توان بدان اشاره کرد این است که غلظت مراکز فعال به علت ساختار بلوری منیزیم‌کلرید افزایش یافته و ثابت سرعت انتشار نیز به علت مشخصات الکترونی آن افزایش می‌یابد.

منیزیم‌کلرید با وجود زیاد بودن فعالیت کاتالیزور و نیز بهبود شکل‌شناسی محصول نهایی دارای مشکلات و محدودیت‌هایی است که از آن جمله می‌توان به جذب زیاد رطوبت آن اشاره کرد. این امر ناشی از مقدار زیاد کلردار بودن آن است. در برخی ثبت اختراعات نیز استفاده از منیزیم‌آلکوکسیدها به عنوان نگهدارنده‌ها، پس از واکنش با تیتانیم کلرید به منیزیم‌کلرید تبدیل می‌شوند.

نگه‌دارنده اصطلاحاً به ترکیباتی اطلاق می‌شود که با ایجاد واکنش شیمیایی با کاتالیزور باعث پخش مراکز فعال در سطح نگه‌دارنده و افزایش فعالیت و فضاگزینی آن می‌شود. این واکنش‌های شیمیایی به شکل جذب شیمیایی روی سطح این مواد انجام می‌شود. طی نیم قرن گذشته، نگه‌دارنده‌های متنوعی در کاتالیزورهای زیگلر- ناتا استفاده شده‌اند، اما بیشتر آن‌ها با توجه به فعالیت یا فضاگزینی کم کنار گذاشته شده‌اند. نگه‌دارنده‌هایی که امروزه در صنعت مصرف می‌شوند، شامل سیلیکا، منیزیم‌کلرید، منیزیم الکوکسیدها و آلکیل‌های منیزیم هستند که در ادامه بررسی می‌شوند.

منیزیم کلرید

منیزیم‌کلرید اغلب به عنوان نگه‌دارنده برای تولید پلی‌آلفااولفین‌ها به‌کار می‌رود. سطوح پایدار که از اتم‌های سیر‌شده منیزیم تشکیل شده است، واکنش‌پذیر نبوده و با توجه به نامناسب بودن نحوه قرار گرفتن اتم‌های آن از جذب سطحی کاتالیزور روی نگه‌دارنده جلوگیری می‌کند و مانع از انجام واکنش بین نگه‌دارنده و مراکز فعال می‌شود. در این‌حالت، مراکز فعال به سمت سطوح مجاور سیرنشده کشیده می‌شوند و جذب سطحی در آن سطوح اتفاق می‌افتد.

نگه‌دارنده‌های بر مبنای منیزیم آلکوکسیدها

کاتالیزورهایی که با استفاده از واکنش TiCl4 با این دسته از نگه‌دارنده‌ها به دست می‌آید، بسیار فعال‌اند و معمولاً برای پلیمر‌شدن اتیلن استفاده می‌شوند. افزون بر استفاده گسترده از کاتالیزورهای نگه‌دارنده بر مبنای منیزیم آلکوکسید برای تولید پلی‌اتیلن سنگین، این دسته از کاتالیزورها با استفاده از الکترون‌دهنده‌هایی هم‌چون بنزیل‌کلریدها، سیلآن‌ها و غیره برای پلیمر‌شدن پروپیلن نیز به کار گرفته شده‌اند. برخلاف منیزیم‌کلرید ، این دسته از نگه‌دارنده‌ها، مقدار جذب رطوبت آن‌ها بسیار کم است.

نگه‌دارنده‌های بر مبنای آلکیل‌های منیزیم

این گونه ویژه از پایه‌های مصرفی در کاتالیزورهای زیگلر-ناتا برای اولین بار در اواخر دهه شصت میلادی مورد توجه قرار گرفت. از جمله شرکت‌هایی که برای اولین بار در مقیاس صنعتی از این دسته از کاتالیزورها استفاده کردند، شرکت SIR است. مهمترین آلکیل‌های منیزیم که به کار گرفته شده‌اند، عبارتند از BuMgEt، Mg(Bu)2 و نیز ترکیبات گرینیارد همانند BuMgCl. این ترکیبات به هوا و رطوبت حساس‌اند و طول عمر بسیار کمی دارند، از‌این‌رو استفاده از آن‌ها با محدودیت‌هایی همراه است.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

 

مروری بر ساختار پلیمرهای نیمه بلورین

تعداد زیادی از پلیمرها قابلیت بلورینگی دارند و حتی در بین پلیمرهای نیمه بلوری، مواد غیر بلوری نیز یافت می‌شوند. پلیمرهای نیمه بلوری پرتو X را پراکنده می‌کنند و انتقال درجه اول یا ذوب نشان می‌دهند. تبلور پلیمرها از حالت مذاب یا محلول‌های غلیظ به دلیل گرانروی زیاد منجر به ایجاد ساختار نیمه بلوری می‌شود. این ساختار به کمک الگوی پراش پرتو X با زاویه باز (WAXS) قابل مشاهده است. اما، قابلیت تبلور در پلیمرها تابعی از نظم در زنجیرهای پلیمری است. به همین دلیل ریز ساختار تک آرایش و هم آرایش قابلیت تبلور دارند، در حالی که پلیمرهای بی‌آرایش این قابلیت را ندارند. به عبارت دیگر، بی‌نظمی در ریزساختار زنجیر باعث کاهش دمای ذوب و در نتیجه ممانعت از تبلور زنجیر می‌شود.

به دلیل اهمیت تبلور در پلیمرها، از جنبه‌های مختلف به بررسی این موضوع می‌پردازیم.

شرایط تبلور:

در پلیمرها دو مفهوم بلوری و بلورینگی وجود دارد که با یکدیگر متفاوت‌اند، زیرا بسیاری از پلیمرها در هیچ شرایطی نمی‌توانند متبلور شوند. در اثر سرد شدن به علت کاهش شدید تحرک گرمایی، واحدها بدون تشکیل شبکه بلوری، جامد شده و به عبارت دیگر تبدیل به شیشه می‌شوند. با سرد کردن سریع مذاب قابل تبلور تا دمای بسیار کمتر از دمای تبلور، می‌توان به حالت شیشه ای دست یافت. دمای انتقال شیشه‌ای (Tg) چنین پلیمری کمتر از دمای تبلور آن است. قابلیت تبلور پلیمرها، به کمک ساختار شیمیایی آنها (انرژی جاذبه بین‌مولکولی و نسبت انرژی جاذبه بین‌مولکولی به انرژی تحرک گرمایی) و نیز به‌وسیله خواص ویژه ساختار زنجیر پلیمر (نظم و انعطاف‌پذیری زنجیرها) معین می‌شود. بنابراین، پلیمرهایی که تمایل به تبلور دارند، باید ساختار انعطاف‌پذیر داشته باشند، به‌طوری که بخش‌هایی از زنجیر بتوانند به‌راحتی بر سطح بلورچه قرار گیرند.

نظم‌بندی زنجیر پلیمر:

بلور باید دارای نظم سه‌بعدی بزرگ باشد که یکی از این بعدها بر محور درشت‌مولکول پلیمری منطبق می‌شود. از این‌رو، نظم بلند باید در این جهت وجود داشته باشد، یعنی زنجیر باید دارای ساختاری به قدر کافی منظم باشد. گاهی وجود بی‌نظمی‌های زیاد در زنجیرها ممکن است، مانع تبلور نشود. اما به‌طور کلی، هم پلیمرهای تصادفی و هم پلیمرهای بی‌شکل در هیچ شرایطی متبلور نمی‌شوند.

انعطاف‌پذیری زنجیر پلیمر:

تحرک گرمایی( حرکت تصادفی مولکول‌ها در اثر گرما ) به دو روش بر تبلور اثر می‌گذارد. از یک‌سو، گرما سرعت حرکت عناصر ساختاری را به نفع تبلور زیاد می‌کند. اما از سوی دیگر، نظم زنجیرها را به‌هم زده و باعث از بین رفتن بلورها می‌شود. با وجود این، باید توجه داشت که تحرک گرمایی مولکول‌های بزرگ پلیمر خطی، کوچک و صرف‌نظر کردنی است و قابلیت تبلور آنها اصولاً به تحرک گرمایی واحدهای آنها یعنی به انعطاف‌پذیری زنجیرهای آنها بستگی دارد. به‌طور کلی، تنها پلیمرهایی می‌توانند متبلور شوند که زنجیرهایی با انعطاف‌پذیری کافی داشته باشند. پلیمرهایی که زنجیرهای آنها انعطاف‌پذیر نیستند به‌سختی متبلور می‌شوند. در محدوده دمایی که انعطاف‌پذیری زنجیر بسیار زیاد است، شدت تحرک گرمایی جهت‌گیری واحدها را به‌هم می‌زند و بلورها نمی‌توانند تشکیل شوند. بنابراین، برای تبلور پلیمر باید آن را تا دمایی سرد کرد که در آن حرکت واحدها مانع جهت‌گیری آنها نشود. به عبارت دیگر، پلیمر را باید تا محدوده دمای تبلور سرد کرد.

اما باید توجه داشت، سرد کردن اضافی پلیمر ممکن است، آن‌قدر انرژی تحرک گرمایی را کاهش دهد که واحدها نتوانند نظم و ترتیبی اتخاذ کنند. این عمل معمولاً در دماهای کمتر از دمای شیشه‌ای شدن پلیمر اتفاق می‌افتد. اگر دمای شیشه‌ای پلیمر بسیار بیشتر از دمای محیط باشد، پلیمر را باید تا دمای بالاتر از دمای شیشه‌ای آن گرم کرد تا بتواند متبلور شود.

فشردگی مولکول‌ها:

به‌طور کلی، فشردگی سبب می‌شود که حجم آزاد بین ذرات به کمترین مقدار برسد. پلیمرها نیز مانند مواد با وزن مولکولی کم  از اصل فشردگی پیروی می‌کنند، به‌طوری که درشت‌مولکول‌ها در شبکه بلوری تا آنجا که ممکن است، باید در نزدیکی یکدیگر قرار گیرند. برای فشردگی زنجیرهای پلیمر چند راه ممکن وجود دارد.

اولین راه عبارت است از ساختار بلوری که از فشردگی مولکول‌های کروی به‌دست می‌آید. این ساختار بلوری در پروتئین‌های گلبولی مشاهده می‌شود. گلبول‌های این پروتئین‌ها حتی وقتی که در تماس مستقیم با یکدیگر قرار می‌گیرند، پایدار هستند. امکان تشکیل ساختار بلوری در چنین شرایطی در نتیجه  اندازه یکسان کره‌ها وجود داشته که به تک‌مولکولی بودن ترکیبات درشت‌مولکول طبیعی مربوط می‌شود.

دومین روش فشردگی زنجیرهای پلیمری عبارت از فشردگی درشت‌مولکول‌ها به شکل حلزونی است. در این حالت برآمدگی یک حلزون در فرورفتگی حلزون دیگر قرار می‌گیرد.

سومین روش عبارت از فشردگی زنجیرهای خطی بلند است. در این جا عامل مهم ، پیکربندی زنجیر است. گروه‌های استخلافی جانبی نباید مانع نظم و ترتیب زنجیرهای منظم مجاور شوند. به طور کلی، شاخه‌های جانبی بزرگ تبلور را دشوار می‌سازند.

اگر زنجیرها به اندازه کافی انعطاف ناپذیر باشند، ممکن است اصلاً فشردگی اتفاق نیفتد. برای مثال، زنجیرهای پلیمری پروپیلن بسیار انعطاف‌پذیرند و می‌توانند شبکه بلوری فشرده تشکیل دهند، ولی زنجیرهای انعطاف‌ناپذیر سلولوز در هیچ شرایطی قابلیت تشکیل چنین شبکه‌ای را ندارند. این موضوع عامل مهمی در تولید الیاف محکم به شمار می‌رود.

ساختار پلیمرهای نیمه بلوری:

مدل میسل کلافی: این مدل اولین بار برای برقراری ارتباط میان مولکولهای بزرگ، بلورهای کوچک و بخش‌های زیادی از ماده بی‌شکل ارائه شد.

این مدل تشکیل لیفچه‌ها را پیشنهاد می‌دهد که می‌توانند در دو جهت موازی و عمود بر محورهای زنجیر رشد کنند. هر زنجیر به طور معمول از چند بلورچه عبور می‌کند و بنابراین بلورچه‌های کوچک با زنجیرهای بلند همراه می‌شوند. از این‌رو، این مدل برای نشان دادن ساختار داخلی پلیمرهای نیمه‌بلوری پیشنهاد شده است. طبق این مدل، طول نواحی بلوری در حدود 100 آنگستروم است که نواحی جداکننده بلورها، بخش‌های بی‌شکل هستند. بر این اساس، این مدل می‌تواند رفتار طیف گسترده‌ای از پلیمرهای نیمه بلوری را توجیه کند.

درشت‌صورت‌بندی‌های پلیمری:

درشت‌صورت‌بندی‌های احتمالی برای پلیمرها را می‌توان به شکل طرح‌واره و از راه نمودار مثلثی واندرلیک رسم کرد.

باید توجه داشت که مدل میسل کلافی به گونه‌ای اصلاح شد که مقداری تا خوردگی زنجیر نیز وجود داشته باشد. این نمودار تقریباً مشابه نمودار مثلثی سه رنگی برای اختلاط رنگ‌ها  است. هر شکل‌شناسی معینی را می‌توان به شکل یک نقطه روی نمودار نشان داد و غلظت هر یک از سه جزء اصلی با نزدیکی آن نقطه به رأس‌های مثلث مشخص می‌شود. اما این نمودار مهم‌ترین ویژگی شکل‌شناسی پلیمرها که عبارت از چگونگی آرایش و قرارگیری بلورچه‌ها نسبت به یکدیگر و نسبت به ماده بی‌شکل است را در نظر نمی‌گیرد.

مدل تا ‌خوردگی زنجیر: 

این مدل را ابتدا در سال 1938 استورکس ارائه کرد. وی فیلم‌هایی از گوتاپرشا با ضخامت nm27 را به روش تبخیر از محلول تولید کرد. نتایج پراش الکترونی نشان داد، فیلم‌ها از بلورچه‌های بزرگ با محورهایی عمود بر صفحه فیلم تشکیل شده‌اند. تنها احتمال موجود این بود که زنجیرها تا ‌خورده و روی خود قرار گرفته باشند، بنابراین بخش‌های مجاور موازی هستند و در حالت بلوری قرار می‌گیرند. این ایده تا اوایل دهه 1950 برقرار بود تا هنگامی که تک‌بلورهای بسیار کوچک پلیمری از محلول‌های رقیق به دست‌آمدند. تک بلور تشکیل شده از تبلور محلول رقیق را لایه می‌گویند.

پس از مدت کوتاهی در سال 1957، فیشر به کمک میکروسکوپ الکترونی نشان داد، بلورچه‌ها در گویچه‌های رشد یافته از مذاب پلی‌اتیلن و نایلون، همانطور که از مدل میسل کلافی پیش‌بینی می‌شد، بیشتر به شکل لایه‌ای هستند تا لیفی. امروزه پذیرفته شده است که بلورچه‌های لایه‌ای تاه‌خورده نقش مهمی در ساختار اغلب پلیمرهای بلوری ایفا می‌کنند.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

 

لاستیک‌های طبیعی و سنتزی

لاستیک‌ها موادی را شامل می‌شوند که خاصیت کشسانی برگشت‌پذیر با محدوده وسیع دارند. به این مواد الاستومر نیز می‌گویند. به‌عبارت دیگر، این مواد قابلیت تحمل کش آمدن زیاد، محدوده 100 تا 500 درصد را بدون پاره‌شدن دارند. حد بالاتر این کشسانی برگشت‌پذیر 1000 درصد افزایش طول خطی است. مایعات و گازها نیز این خاصیت را دارند، اما نکته مهم برگشت‌پذیری این خاصیت است؛ یعنی وقتی تنش وارد شده که باعث تغییر شکل این مواد می‌شود برداشته شود، ماده باید به‌سرعت ابعاد اولیه تقریبی خود را به‌دست آورد (در عرض چند ثانیه و با چند درصد اختلاف با طول اولیه). مواد لاستیکی معمولاً مخلوط پیچیده‌ای از اجزای سازنده قابل وولکانش، پرکننده، نرم‌کننده، ضد اکسنده و رنگدآن‌هاند. اما، خصوصیات لاستیکی آن‌ها به وجود یک یا چند ماده پایه در مخلوط مربوط است که از نظر ماهیت لاستیکی‌اند یا در مجاورت نرم کننده مناسب خاصیت لاستیکی پیدا می‌کنند. مواد پایه معمولاً آلی‌اند. لاستیک‌هایی پایه، که همه مواد لاستیکی شامل آن هستند، در دو گروه بزرگ طبیعی و مصنوعی طبقه‌بندی می‌شوند. منظور از لاستیک طبیعی لاستیکی است که در طبیعت به صورت محصول سوخت و ساز برخی درختان یا گیاهان به‌ویژه درختان گونه هوا (Hevea Brasiliense) یافت می‌شود. لاستیک طبیعی با اینکه ماده خالصی نیست، اما اساساً از سیس-4،1- ایزوپرن با وزن مولکولی زیاد ایجاد می‌شود. لاستیک سنتزی لاستیکی است که از ترکیبات شیمیایی با وزن مولکولی کم (کمتر از 500) توسط بشر تولید می‌شود. مفهوم این اصطلاح معمولاً شامل مواد لاستیکی اصلاح ‌شده، یعنی موادی که با اصلاح شیمیایی موادی لاستیکی مثل لاستیک طبیعی بدست می‌آیند، نمی‌شود. لاستیک‌های سنتزی به دو گروه عمومی و ویژه تقسیم می‌شوند. چنانچه از نام آن‌ها برمی‌آید اولین گروه شامل لاستیک‌هایی  است که برای کاربردهایی مانند تولید تایر و محصولاتی صرفاً با خواص مکانیکی خوب و پایدار در نظر گرفته شده‌اند. در گروه دوم لاستیک‌هایی جای می‌گیرند که علاوه بر داشتن خواص ویژه‌ای چون مقاومت در برابر تورم در روغن‌ها، برای کاربردهای ویژه مانند تولید درزگیرهای روغنی ساخته شده‌اند. اولین گزارش تولید لاستیک‌هایی سنتزی به پلیمرشدن ایزوپرن (2-متیل-1،3بوتادی‌ان) اشاره می‌کند.

تقسیم‌بندی لاستیک‌های سنتزی

انواع لاستیک‌های سنتزی موجودند که عمده آن‌ها از این قرار است: 1- پلیمرها و کوپلیمرهای بوتادی‌ان 2- لاستیک‌های حاصل از مشتقات بوتادی‌ان 3- لاستیک‌های مشتق از اولفین‌ها و اکسیدهای اولفین 4- PVC نرم‌شده 5- انواع دیگر لاستیک‌ها 6- لاستیک‌های الاستومری یا الاستومرهای گرمانرم.

1-پلیمرها و کوپلیمرهای بوتادی‌ان

پلیمر‌شدن دی‌آن‌های مزدوج مانند بوتادی‌ان، ایزوپرن و کلروپرن، مستلزم فعال شدن یک یا هر دو پیوند دوگانه برای تولید پلیمر است. کمی سیرنشدگی باقیمانده در زنجیرهای پلیمر مواضع مناسبی را برای وارد کردن شبکه الاستومری یا ایجاد پیوندهای عرضی (وولکانش) در اختیار می‌گذارد. در نتیجه دی‌ان‌های مزدوج منبع برخی از مهم‌ترین الاستومرها یا لاستیک‌های سنتزی موجود تجاری‌اند خواص فیزیکی و گرمایی این پلیمرها به مقادیر نسبی ساختارهای گوناگون (تک‌آرایش، هم‌‌آرایش یا بی‌آرایش و سیس یا ترانس) در زنجیر پلیمر بستگی دارد. نسبت هر نوع ساختار نیز به روش و شرایط پلیمر‌شدن وابسته است.

پلیمرها و کوپلیمرهای بوتادی‌ان شامل لاستیک بوتادی‌ان (BR)، لاستیک استیرن-بوتادی‌ان (SBR)، لاستیک آکریلونیتریل-بوتادی‌ان (NBR ) هستند.

پلی بوتا‌دی‌ان الاستومری است که پس از SBR بزرگترین حجم تولید را به خود اختصاص داده است. پلی‌بوتا‌دی‌ان را می‌توان به وسیله پلیمر شدن افزایشی رادیکال آزاد بوتادی‌ان تولید کرد.

کاربرد اصلی BR مانند SBR در تولید تایرها و محصولات وابسته به تایر است. BR دارای جهندگی و مقاومت خوب در برابر سایش و گرما اندوزی کم است. ویژگی‌های اخیر از شرایط لازم برای کاربردها در تایر است. در هر حال فراورش BR مشکل‌تر از SBR است. بنابراین برای ساخت تایر، BR با SBR و لاستیک طبیعی آمیزه‌سازی می‌شود تا غلتک‌کاری، کشش و مقاومت در برابر لغزش آج تایر بهبود یابد. این در حالی است که BR مقاومت خوب در برابر سایش و ترک‌خوردگی را موجب می‌شود و مقاومت در برابر چرخش و گرما ‌اندوزی را کاهش می‌دهد.

لاستیک استیرن-بوتادی‌ان (SBR) بزرگترین حجم تولید تجاری الاستومرهای سنتزی را به خود اختصاص داده است. این نوع لاستیک از راه پلیمر‌شدن امولسیونی رادیکال آزاد استیرن و بوتادی‌ان درC ° 50-60 (SBR امولسیون داغ) یا درC ° 5 (SBR امولسیون سرد) تولید می‌شود. دو نوع SBR خواص کاملاً متفاوتی دارند. فرایند SBR امولسیون داغ، که اول توسعه یافت، به پلیمری شاخه‌دار تر از فرایند امولسیون سرد منتهی می‌شود. SBR سرد مقاومت سایشی بهتری دارد و در نتیجه خواص دینامیک و مقاومت سایشی بهتر آج را ارائه می‌دهد.

SBR یک کوپلیمر اتفاقی با محتوای استیرن در حدود 10 تا 20 درصد است. وجود استیرن موجب مشخصات تشکیل پیوند و مقاومت خوب در برابر فرسایش SBR می‌شود و قیمت آن را کاهش می‌دهد. همچنین، در مقایسه با لاستیک پلی‌بوتادی‌ان تنها، استحکام، مقاومت در برابر سایش و سازگاری در آمیزه را بهبود می‌بخشد.

مصرف عمده SBR در تولید تایر است، به‌ویژه تایرهای ماشین‌های مسافربری، تایرهای کامیون‌های سبک و در کاربردهای خودرو که در آن SBR با الاستومرهای دیگر آمیزه‌سازی می‌شود. این کاربردها شامل تسمه‌ها، شیلنگ‌ها و سایر قطعات گوناگون اکسترود‌شده و قالبگیری شده است. مصارف غیر خودرو و غیر تایریSBR  در صنایع مربوط به تسمه، شیلنگ، واشر یا درزگیرهاست. کاربردهای دیگر SBR عبارتند از: انواع چرخ‌های توپر، روکش غلتک، منسوجات پوشش‌دار و عایقکاری الکتریکی (سیم و کابل).

لاستیک آکریلونیتریل-بوتادی‌ان (لاستیک نیتریل، NBR)

لاستیک نیتریل الاستومری منحصر به فرد به صورت کوپلیمری از بوتادی‌ان و آکریلونیتریل است. برخلاف SBR، NBR برای تولید تایر مناسب نیست، اما به علت مقاومت عالی در برابر روغن،که با نسبت آکریلونیتریل در کوپلیمر افزایش می‌یابد، بی نظیر است. لاستیک‌هایی نیتریل به دلیل مقاومت خوب در برابر روغن عمدتاً به شکل شیلنگ، لوله و واشردر محیط روغن، انواع سوخت و مواد شیمیایی مشابه و همچنین درزگیر، واشرهای حلقوی و شیلنگ بنزین به کار گرفته می‌شوند. از این وسایل در تجهیزاتی که برای حمل و نقل همه نوع محصول، فراورش مواد غذایی و تولید نفت خام بکار می‌رود استفاده می‌شود.لاستیک‌هایی نیتریل برای تقویت ضربه‌ای پلیمرهایی مانند PVC و ABS نیز مصرف می‌شود. لاستیک نیتریل برای اشباع کاغذ برای نوارهای پوششی، کاغذهای دیواری و برچسب‌ها نیز به کار می‌رود.

2- لاستیک‌هایی حاصل از مشتقات بوتادی‌ان

دراین دسته لاستیک‌هایی قرار دارند که از پلیمرشدن بوتادی‌ان‌های استخلاف‌شده به‌دست می‌آیند. دو خانواده دارای اهمیت تجاری در این دسته از پلیمرشدن ایزوپرن و کلروپرن حاصل می‌شوند.

لاستیک ایزوپرن لاستیک هیدروکربنی همه‌منظوره‌ای است که به عنوان رقیبی برای لاستیک‌های طبیعی به شمار می‌رود. از سوی دیگر، کلروپرن لاستیکی ویژه است؛ به همین علت در کاربردهایی از آن استفاده می‌شود که مقاومت در برابر تورم در روغن‌های هیدروکربنی، مقاومت در برابر گرما و در برابر اثر اوزون مدنظر باشد. کلروپرن را می‌توان مشتقی از ایزوپرن دانست که در آن گروه متیل با اتم کلر (تقریباً هم‌اندازه) استخلاف شده است. با اینکه مونومر یکی از این لاستیک‌ها از دیگری مشتق می‌شود، اما دو لاستیک تفاوت زیادی دارند. منشاء این تفاوت اختلاف الکترونگاتیوی اتم کلر نسبت به گروه متیل است.  ایزوپرن به شکل پلیمری لاستیکی به وسیله پلیمرشدن امولسیونی تهیه می‌شود. ایزوپرن در سیستم واکنش شامل مونومر، آب، صابون یک اسید چرب، آغازگر پرسولفات و اصلاح‌کننده مرکاپتان پلیمر می‌شود.

لاستیک کلروپرن، لاستیکی فضا منظم است و در واقع از ترانس 1-4- پلی کلروپرن تشکیل شده است، بنابراین در اثر کشش می‌تواند متبلور شود و بر همین اساس، محصولات وولکانش آن استحکام کششی زیادی دارند. این محصول مقاومت متوسطی در برابر متورم شدن در انواع روغن و گریس، مقاومت خوبی در برابر سخت شدن در دمای پایین و همچنین مقاومت زیادی در برابر پیرشدن، اکسایش و حمله اوزون دارد. این لاستیک هنوز جزء لاستیک‌هایی سنتزی گران‌تر از لاستیک‌هایی همه منظوره است.

3- لاستیک‌هایی مشتق از اولفین و اولفین‌اکسیدها

مهمترین مشخصه مشترک این لاستیک‌ها این است که همه آن‌ها تقریباً به طور کامل از نظر شیمیایی سیر شده‌اند. عموماً درجه‌ای از سیرنشدگی آن‌ها ناشی از کوپلیمرکردن اختیاری آن‌ها با مقادیر اندک مثلاً یک ترکیب چند اولفینی است. نتیجه سیر‌شدگی شیمیایی آن‌ها مقاومت ذاتی بیشتر آن‌ها در برابر تاثیرات مخرب مثل اکسیژن، گرما و ازون در مقایسه با لاستیک‌هایی حاصل از پلیمرشدن یا کوپلیمرشدن دی‌آن‌هاست. نتیجه دیگر این سیرشدگی شیمیایی برای این گروه مقاومت شیمیایی عمومی خوب آن‌هاست. در ادامه به بررسی چند نوع از این لاستیک‌ها می‌پردازیم.

لاستیک‌هایی ایزوبوتن- ایزوپرن: واحد اصلی تکرارشونده در این لاستیک‌ها از ایزوبوتن مشتق می‌شود. یک مشخصه غیر عادی این لاستیک‌ها که به عنوان لاستیک سنتزی مورد توجه زیاد قرار دارد، نفوذپذیری کم آن در برابر گازها به‌ویژه هواست. این ویژگی لاستیک ایزوبوتن-ایزوپرن آن را به‌ویژه برای تولید تویوپ‌های داخلی تایر مفید می‌سازد. البته، بعدها لاستیک‌هایی بدون تویوپ داخلی ساخته شدند، اما هنوز از این نوع محصول در مناطق مختلف به علت مقاومت آن در برابر ازون و مواد شیمیایی استفاده می‌شود.

لاستیک‌هایی اتیلن- پروپیلن: اهمیت لاستیک‌هایی اتیلن-پروپیلن (EMP)، اتیلن-پروپیلن-دی‌ان (EPDM) به عنوان لاستیک‌های سنتزی همه منظوره، ارزانی نسبی و مقاومت آن‌ها در برابر پیرشدن، تخریب با ازون و حمله واکنشگرهای شیمیایی به دلیل سیرشدگی اغلب واحدهای تکرارشونده در توالی پلیمر است.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

 

 

دمای انتقال شیشه‌ای پلیمر

خواص فیزیکی و مکانیکی مواد پلیمری، متأثر از ساختار شیمیایی و همچنین نحوه آرایش مولکولی آن‌هاست. پلیمرها دارای ساختارهای مختلفی هستند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

  • وقتی واحدهای تکرار‌شونده پلیمر در زنجیر اصلی تنها با مولکول‌های مجاور خود در زنجیر در ارتباط بوده و فاقد زنجیره‌های جانبی باشند، پلیمر خطی نامیده می‌شود. اصطلاحی که ممکن است در برخی موارد موجب بروز خطا و اشتباه شود. زیرا پلیمرهای خطی به‌ندرت به‌طور مستقیم و صاف بوده و اغلب خمشی یا لوله‌ای هستند.
  • اگر پلیمر (در زنجیر اصلی) دارای تعداد قابل توجهی شاخه‌های فرعی باشد، به عنوان پلیمر شاخه‌ای شناخته می‌شود. این شاخه‌ها ممکن است با ساختار و زنجیر اصلی پلیمر متفاوت باشند.
  • شبکه پیوسته‌ای از زنجیرهای پلیمر که با پیوندهای عرضی به یکدیگر متصل شده‌اند، با عنوان پلیمرهای شبکه‌ای شناخته می‌شوند. اکثر پلیمرهای استفاده شده در پوشش‌های پلیمری، معمولاً در گروه سوم طبقه‌بندی قرار دارند. واکنش‌هایی که پلیمرها را به یکدیگر متصل می‌کند، تحت عنوان واکنش‌های شبکه‌ساز نامیده می‌شوند. پلیمرها یا الیگومرهایی که قابلیت انجام این‌گونه واکنش‌ها را دارند، پلیمرهای گرماسخت نامیده می‌شوند. واژه گرماسخت، نه تنها برای پلیمرهایی که با گرما شبکه‌ای می‌شوند، بلکه برای پلیمرهای شبکه‌ای شده در دمای محیط نیز به‌کار می‌رود. پلیمرهایی که قابلیت ایجاد پیوندهای عرضی را ندارند، پلیمرهای گرمانرم نامیده می‌شوند. زیرا، بر اثر گرما نرم می‌شوند.

دمای انتقال شیشه‌ای

دمای انتقال شیشه‌ای که به عنوان مشخصه تغییر فاز، مشابه انتقال ترمودینامیکی درجه دوم در ترکیب‌های  با وزن مولکولی بسیارکم شناخته می‌‌شود، عامل ویژه و معین‌کننده در پلیمرها به شمار می‌رود. در یک انتقال درجه دوم، با رسم یک کمیت اولیه (مانند حجم مخصوص) در برابر تغییرات دما، تغییری در شیب افزایش حجم ویژه مشاهده می‌شود. در حالی‌که رسم یک کمیت ثانویه (مانند ضریب انبساط) در برابر دما، با یک پرش یا جهش ناگهانی همراه است. اما در انتقال درجه اول، تغییر ناگهانی در مقادیر کمیت‌های اولیه (مثل حجم مخصوص) مشاهده می‌شود.

از لحاظ ترمودینامیکی، در حقیقت Tg یک انتقال درجه دوم نیست، زیرا به طور سینتیکی کنترل می‌شود. مقدار دمای انتقال شیشه‌ای به سرعت گرم یا سرد‌ شدن ماده بستگی دارد. از دیدگاه ترمودینامیک محض، نمی‌توان Tg را به طور کامل در گروه انتقال‌های درجه دوم قرار داد. Tg به طور مستقیم به حجم آزاد و حجم مخصوص پلیمرها ربط داده می‌شود. تعریف Tg به شکل “دمایی که بیش از آن، ضریب انبساط گرمایی پلیمر افزایش می‌یابد”، بسیار بهتر از تعریفی است که در آن Tg ” دمایی که در کمتر از آن پلیمر شکننده و در بیش از آن، نرم و انعطاف‌پذیر است”، معرفی می‌شود. Tg تمام پوشش‌های پخت‌شونده، با وجود برخورداری از نرمی و انعطاف‌پذیری، بسیار بیشتر از دمای بهره‌برداری آن‌هاست.

پلیمرها دو نوع حرکت از خود نشان می‌دهند. حرکت موضعی قطعه‌ها که حرکت قطعه‌ای نامیده می‌شود و دیگری حرکت کلی که حرکت مولکولی نام دارد. در حالت شیشه‌ای حرکت‌ها در مواد پلیمری تبدیل به حرکت‌های چرخشی و ارتعاشات در یک محدوده کوتاه می‌شوند. در دمای کمتر از Tg فقط زنجیرهای یک تا چهار اتمی درگیر این حرکت‌ها هستند. با دخالت انرژی گرمایی و رسیدن دما به Tg، ارتعاش قطعه‌ها در یک محدوده وسیع، به سرعت بخشیدن به حرکت‌های مولکولی کمک می‌کند. معمولاً، 10 تا 50 اتم از زنجیر پلیمری در حرکت قطعه‌ای دخالت دارند. در دمای بیش از Tg ارتعاش قطعه‌ها آن‌قدر قوی است که قطعه‌های مجاور نیز آزاد و شروع به حرکت می‌کنند. بدین ترتیب با ایجاد منافذ خالی جدید حجم آزاد پلیمر افزایش می‌یابد. در نتیجه، در شیب منحنی حجم ویژه پلیمر بر حسب دما، تغییری مشاهده می‌شود که به اصطلاح حالت لاستیکی یا گرانروکشسان نامیده می‌شود. مولکول‌ها در حالت شبکه‌ای نشده، در اثر حرکت تصادمی براونی به داخل این منافذ جهش یافته و در مقیاس مولکولی قابلیت حرکت می‌یابند. جهش‌های یاد شده ترجیحاً برای رفع تنش اعمال شده بوده و سبب جاری‌شدن مواد پلیمری می‌شوند.

واژه Tg، تنها مربوط به پلیمرها نمی‌شود. برای مثال، اگر ترکیبات کوچک‌مولکول بسیار سریع سرد شوند، بدون تشکیل بلور به حالت بی‌شکل تبدیل می‌شوند (متازایلن با Tg=120°c) مثال مناسبی از این نوع مواد است. یعنی با تغییر سریع دما در ضریب انبساط گرمایی ترکیب تغییر ایجاد می‌شود.

تغییرات فیزیکی ساختار ترکیب در دمای Tg

وقتی یک ماده بی‌شکل گرما داده می‌شود، اتم‌ها و مولکول‌های آن با سرعت بیشتری مرتعش می‌شوند. در اثر این حرکات، فضاهای خالی موقت بین مولکول‌ها افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر با افزایش دما، حرکت قطعه‌های پلیمری و در نتیجه درجه آزادی حرکت مولکول‌ها افزایش می‌یابد. با افزایش بیشتر دما، قطعه‌های بزرگتری قابلیت حرکت یافته و نهایتاً حجم ویژه ترکیب افزایش می‌یابد.

عوامل موثر بر مقدار Tg

حرکت و انعطاف‌پذیری پیکره پلیمر

نحوه چرخش و آسانی حرکت پیوندهای C-C  در زنجیر اصلی پلیمر، روی Tg اثر مستقیمی دارد. مثلاً ترکیب سیلوکسان با ساختار Si-O-Si را در نظر بگیرید، چرخش پیوند حول محور O-Si به‌راحتی انجام می‌شود. در نتیجه، Tg ترکیب پلی‌دی‌متیل سیلوکسان بسیار کم و در حدود 146 کلوین می‌شود  یا پلیمرهای آلیفاتیک مانند پلی‌اتیلن اکسید دارای Tg در محدوده 158 تا 233 کلوین هستند. زیرا چرخش حول پیوند اتری راحت‌تر انجام می‌گیرد. از آنجا که به اتم اکسیژن گروه جانبی متصل نیست، این پیوند نسبت به گروه کربن آزادی حرکت بیشتری دارد. پس انعطاف‌پذیری زنجیر، به دلیل راحتی چرخش حول پیوند C-O از پلی‌اتیلن بیشتر است. به‌طور کلی، این توافق وجود دارد که Tg  پلیمرهای خطی بلند زنجیر اغلب کمتر از 200 کلوین است. استخلاف گروه متیل روی زنجیر اصلی پلی‌پروپیلن سبب سخت‌تر شدن حرکت و در نتیجه افزایش Tg  ترکیب می‌شود.

اثر جرم مولکولی

با افزایش جرم مولکولی، Tg ترکیب تا رسیدن به یک جرم مولکولی مشخص، معمولاً بین 25000 تا 75000 ادامه پیدا می‌کند. با افزایش جرم مولکولی، نسبت گروه‌های انتهایی به زنجیر میانی کاهش یافته و با کم‌شدن این نسبت، Tg ترکیب افزایش پیدا می‌کند. دمای انتقال شیشه‌ای یک پلیمر خاص، با ازدیاد وزن مولکولی افزایش می‌یابد. اغلب رزین‌های به‌کار رفته در تهیه پوشش‌های گرماسخت، وزن مولکولی نسبتاً کمی دارند و افزایش یا کاهش کوچکی در وزن مولکولی اثر قابل توجهی بر Tg رزین‌ها دارد. اجزای مولکولی کوچک، به مقدار قابل توجهی Tg رزین‌ را کاهش می‌دهند و در ساختار رزین به عنوان نرم‌کننده عمل می‌کنند.

اثر زنجیرهای جانبی

برخی از پلیمرها دارای زنجیرهای جانبی متصل به زنجیر اصلی هستند. اگر زنجیرهای فرعی، دارای اتم‌های زیاد، بلند و انعطاف‌پذیر باشند، Tg ترکیب کاهش پیدا می‌کند، مانند پلی n-بوتیل‌آکریلات با Tg=219K. با افزایش تعداد گروه‌های متیل از یک به چهار، Tg ترکیب از 120 -100 درجه سانتی‌گراد به 20 درجه سانتی‌گراد کاهش یافته است. اما اگر این زنجیرهای فرعی، کوتاه، توده‌ای و انعطاف‌ناپذیر باشند، اثر کمتری روی کاهش Tg داشته و در بسیاری از مواقع نیز موجب افزایش Tg می‌شوند، مانند پلی (t-بوتیل متاکریلات) با 74 = Tg درجه سانتی‌گراد. پلیمرهایی که در زنجیر اصلی خود پیوند کربن- کربن داشته و هیچ‌گونه گروه جانبی نیز ندارند، Tg بسیار کمی دارند ولی استخلافات حجیم و سخت در زنجیر، انعطاف‌پذیری و تمایل به چرخش در فضا را کاهش می‌دهند و موجب افزایش مقدار  Tg می‌شوند.

اثر شبکه‌ای شدن پلیمر بر Tg

شبکه‌ای شدن پلیمر، باعث افزایش Tg می‌شود، زیرا حرکت قطعه‌های پلیمری به سختی انجام می‌شود. افزایش Tg پلیمرهای شبکه‌ای شده با این عوامل کنترل می‌شود: 1- Tg قطعه‌های میان‌شبکه‌ای 2- چگالی پیوندهای عرضی 3- وجود گروه‌های انتهایی در ترکیب و وجود قطعه‌های حلقوی در ترکیب

تقارن:

تقارن ساختار پلیمر، پیکره و نحوه قرار گیری زنجیرها در کنار یکدیگر، بر حجم آزاد بین زنجیرهای جانبی و مقدار بلورینگی اثر می‌گذارد.

تبلور:

تبلور پلیمر موضعی است، یعنی زنجیرها فقط در برخی نواحی به طور منظم در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. در نتیجه از نقطه‌نظر اثر بر Tg، اثر عامل تبلور، مانند اثر شبکه‌ای شدن است. تفاوت اصلی بین شبکه‌ای شدن و تبلور، پاسخ این ترکیبات به گرماست. پلیمرهای شبکه‌ای در اثر گرما، دچار فرایندهای شیمیایی تخریب می‌شوند. اثر تبلور روی تغییرات Tg کمی ضعیف‌تر از اثر شبکه‌ای شدن روی آن است.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

 

کامپوزیت‌

بیشتر موادی که به صورت سنتی به عنوان کامپوزیت استفاده می‌شوند، دارای الیاف به عنوان فاز پرکننده می‌باشند. این مواد شامل پارچه‌ها و ورق‌های استفاده شده در رزین‌های فنولیک و پایه‌ی اوره فرمالدهید و الیاف شیشه در اپوکسی‌ها و یا پلی‌استرها هستند. بعضی از کامپوزیت‌ها که به عنوان کامپویت‌های با کارایی زیاد شناخته می‌شوند، شامل الیاف آرامید، کربن یا بور در رزین اپوکسی یا الیاف کربن در رزین‌های با مقاومت دمایی بالا نظیر پلی‌ایمید می‌باشند. دیگر کامپوزیت‌های پرشده با الیاف، شامل الیاف آزبست در رزین فنولیک و یا الیاف شیشه خرد‌شده کوتاه در گرمانرم‌های معمولی نظیر نایلون‌ها و پلی‌استایرن می‌باشند. الیاف تک‌بلوری بسیارقوی از اکسید آلومینیم یا کربید سیلیکون که ویسکرز نامیده می‌شوند، در ساخت قطعاتی که در صنایع هوافضا مورد استفاده قرار می‌گیرند، کاربرد دارند. پیشرفت‌های اخیر شامل استفاده از الیاف با کارایی بالا در گرمانرم‌هایی با مقاومت دمایی زیاد نظیر پلی(اتراترکتون) می‌باشد، در حالی‌که الیاف پلی‌اتیلن بسیار قوی و به‌شدت کشیده شده نیز برای استفاده در دمای متوسط بررسی شده‌اند.

اهمیت کامپوزیت‌های پرشده با الیاف از این واقعیت نشأت می‌گیرد که این مواد استحکام و سفتی بالای غیرمعمولی برای یک وزن مشخص از خود نشان می‌دهند. علاوه بر این، دو خاصیت را می‌توان در محدوده وسیعی با استفاده از ترکیب رزین الیاف به دست آورد. استحکام ویژه (استحکام کششی بر چگالی) و مدول ویژه ( مدول بر چگالی) این مواد حتی می‌تواند از بهترین فلزات نیز بیشتر باشد. بسیاری از کامپوزیت‌های پرشده با الیاف، ناهمسانگرد بوده و خواص فوق‌العاده‌ای را در یک جهت خاص نشان می‌دهند که از این خاصیت در طراحی‌های خاص استفاده‌های بسیار زیادی می‌شود.

الیاف با روش‌های مختلفی در کامپوزیت‌ها استفاده می‌شود که عبارتند از:

  1. نمدهای اشباع‌شده از الیاف
  2. صفحاتی از ورقه‌های اشباع‌شده از الیاف آرایش‌یافته یا بافته‌شده
  3. رشته‌پیچی الیاف پیوسته پوشش‌داده شده با رزین در حول محورهای سه‌بعدی دوران برای شکل‌دادن یک قطعه
  4. الیاف بافته‌شده سه بعدی اشباع‌شده
  5. قالب‌گیری تزریقی یا فشاری پلیمرهای حاوی الیاف کوتاه

جزء اصلی در طراحی و ساخت، وجود یک ورقه حاوی الیاف پیوسته آرایش‌یافته در یک جهت است. این ورقه‌ها در جهات مختلف به‌هم چسبانده شده تا تشکیل صفحاتی با خواص کنترل‌شده و مشخص را بدهند که در کاربردهای خاص به بهترین صورت بارهای چندمحوری استاتیک و دینامیک را تحمل کنند.

مدول‌های کامپوزیت‌های پرشده با الیاف

بیشتر کامپوزیت‌های پرشده با الیاف، ناهمسانگرد بوده و این مواد حداقل دارای پنج یا شش مدول الاستیک مستقل می‌باشند اما چهار مدول برای این مواد، مدول مهم‌تر بوده و در بیشتر موقعیت‌ها در نظر گرفته می‌شوند که شامل موارد زیر می‌باشد:

1-    مدول یانگ طولی EL که در آن بار اعمال‌شده موازی با جهت الیاف می‌شود.

2-    مدول یانگ عرضی ET که در آن بار اعمال‌شده در جهت عمود بر آرایش الیاف می‌باشد.

3-    مدول برش طولی-عرضی GLT که در آن تنش برشی اعمالی در جهت الیاف می‌باشد.

4-    مدول برشی عرضی GTT که تنش برشی به صورت عمودی بر الیاف اعمال می‌شود.

استحکام کامپوزیت‌های پر‌شده با الیاف

بیشتر الیاف مورد استفاده در کامپوزیت‌ها شکننده هستند. با این وجود استفاده از الیاف انعطاف‌پذیر، مانند الیاف نایلون یا فولاد ضدزنگ، در بعضی مواقع مفید می‌باشد. الیاف انعطاف‌پذیر قادر به افزایش طول تا تسلیم ماتریس‌های انعطاف‌پذیر می‌باشند، در صورتی که الیاف شکننده این خاصیت را کاهش می‌دهند. با وجود یک ماتریس شکننده حتی استفاده از الیاف انعطاف‌پذیر نیز نمی‌تواند ازدیاد طول تا پارگی را افزایش دهد، زیرا تمرکز تنش بسیار زیادی در ترک‌های ماتریس به وجود می‌آید. مقادیر بالاتر ازدیاد طول تا پارگی با کاهش چسبندگی بین الیاف انعطاف‌پذیر و ماتریس شکننده قابل دستیابی است، چراکه از بین رفتن پیوندهای بین این دو فاز منجر به توزیع بیشتر تنش در طول الیاف می‌گردد.

استحکام کششی کامپوزیت‌ها به شدت متأثر از عواملی نظیر کامل بودن تراکم و آرایش یافتگی الیاف و نقص‌هایی نظیر حباب می‌باشد. پاول و تامسون متوجه شدند که استحکام کششی طولی کامپوزیت‎‌های رشته پیچ‌شده با حذف حباب‌ها تا دو برابر افزایش پیدا می‌کند. نقاط تماس بین الیاف مختلف، نقاط تمرکز تنش بوده که مخصوصا در جهت عرضی می‌توانند استحکام را کاهش دهند.

کامپوزیت‌های حاوی الیاف پیوسته و یا بلند را می‌توان از طریق فرایندهایی نظیر رشته پیچی ساخت. با این وجود، فرایندهای ساخت دیگر نظیر قالب‌گیری تزریقی به الیاف با طول کوتاه‌تر احتیاج دارند. استحکام کامپوزیت‌های حاوی الیاف غیرپیوسته که همه الیاف به‌دقت در یک جهت آرایش یافته‌اند، به‌ اندازه استحکام کامپوزیت‌های حاوی الیاف پیوسته نخواهد بود.

در تمام انواع کامپوزیت‌ها، حباب‌ها نقش تخریب‌کننده‌ای در استحکام صفحات خواهند داشت. رطوبت نیز باعث کاهش استحکام می‌شود، به‌خصوص وقتی که به‌صورت حباب بوده و یا مواد قابل استخراج را از صفحات خارج کند و یا زمانی که باعث کاهش پیوند بین سطحی شود. رطوبت می‌تواند باعث کاهش 70% در استحکام کششی گردد. با خشک‌کردن اگرچه تمام استحکام بازیابی نخواهد شد ولی بیشتر آن دوباره به‌دست خواهد آمد.

در بسیاری از لایه‌ها از جمله الیاف مورد استفاده در تایر، الیاف پارچه‌ای به الیاف نبافته ترجیح داده می‌شود. در لایه‌های دیگر مانند صفحه‌های روی میز ساخته‌شده از رزین ملامین، لایه‌های کاغذی استفاده می‌شوند.

به طور خلاصه، استحکام کششی و ضربه‌ای متأثر از طول الیاف و چسبندگی بین الیاف و ماتریس می‌باشند. برای رسیدن به استحکام بالا با کاهش پیوندهای چسبندگی، طول الیاف باید بلند باشد. از طرف دیگر استحکام ضربه تمایل به افزایش از خود با کاهش استحکام پیوندها و کاهش طول الیاف تا مقادیر محدودی نشان می‌دهند.

کامپوزیت‌های پر‌شده نواری

برای ساخت کامپوزیت‌های حاوی نوارهای آرایش‌یافته از همان روش‌های رشته‌پیچی که برای ساخت کامپوزیت‌های آرایش‌یافته تک محوری استفاده می‌شود، می‌توان استفاده کرد. سطح مقطع این کامپوزیت‌ها عموماً چهارگوش می‌باشد اما به شکل بیضی هم می‌تواند باشد. کامپوزیت‌های نواری در مقایسه با کامپوزیت‌های حاوی الیاف با سطح مقطع دایره‌ای دارای مزایایی هستند. کامپوزیت‌های نواری می‌توانند استحکام و سفتی بالاتری را در جهت عمود بر نوارها در یک صفحه از خود نشان دهند. مقاومت بسیار بالاتری برای سوراخ شدن با اشیاء تیز دارند. مزیت سوم این کامپوزیت‌ها، کاهش بسیار عبورپذیری گازها و مایعات نسبت به دیگر انواع کامپوزیت‎‌ها می‌باشد.

پلیمرهای پرشده با ذرات ورقه‌ای

این پلیمرها دارای بسیاری از مشخصات کامپوزیت‌های نواری هستند. پرکننده‌های ورقه‌ای نمونه‌ای شامل میکا، کائولین، گرافیت، ذرات ورقه‌ای شیشه‌ای، ذرات ورقه‌ای آلومینیوم و آلومینیم دی‌براید می‌باشند. در بیشتر روش‌های ساخت این کامپوزیت‌ها، این ذرات کم و بیش در یک صفحه آرایش می‌یابند. مواد با ذرات آرایش‌یافته ورقه‌ای در صفحه مقاومت بسیار بالایی را در مقابل نفوذ گازها و مایعات دارا می‌باشند و همچنین مقاومت بالایی در مقابل سوراخ شدن با اجسام تیز دارا هستند. اکثر این کامپوزیت‌ها، شکننده و دارای استحکام ضربه پایین می‌باشند. با این وجود این‌گونه مواد ممکن است کاملاً به ترک و شکاف غیر حساس باشند. پلاستیک و لاستیک‌های پر‌شده با ذرات ورقه‌ای اغلب دارای اتلاف مکانیکی بالایی می‌باشند. از این‌رو در مواد ضربه‌گیر از ذرات ورقه‌ای استفاده می‌شود.

کامپوزیت‌های نواری و کامپوزیت‌های پرشده با ذرات ورقه‌ای به علت همسانگردی تقریبی در یک صفحه دارای سودمندی‌های زیادی نسبت به کامپوزیت‌های لیفی آرایش‌یافته می‌باشند. با این وجود برای رسیدن به استحکام بهینه در این کامپوزیت‌ها، وجود یک ماتریس با خواص ویژه لازم می‌باشد. علاوه بر این، ساخت این گونه کامپوزیت‌ها بدون داشتن نواقص که برای استحکام بسیار مضر بوده کاری مشکل است. بسیاری از خواص قابل رقابت با کامپوزیت‌های نواری و کامپوزیت‌های پرشده با ذرات ورقه‌ای را می‌توان با ساخت کامپوزیت‌های صفحه‌ای با لایه‌های زیاد یا کامپوزیت‌های لیفی آرایش‌یافته در چند جهت یا الیاف آرایش‌یافته تصادفی در یک صفحه بدست آورد.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

 

کاتالیزورهای متالوسن و فرامتالوسن برای پلیمر‌یزاسیون اولفین‌ها

توسعه علمی و فنی کاتالیزورهای بر پایه متالوسن برای پلیمرشدن اولفین‌ها مثال کاملی از موفقیت شیمی آلی فلزی کاتالیزورهای همگن است. اولین کاتالیزور متالوسن همگن، تیتانوسن دی‌کلرید همراه با آلکیل آلومینیم کلرید به عنوان اولین کاتالیزور متالوسن همگن در سال 1957 استفاده شد.  اصطلاح متالوسن از ترکیب ساندویچی دی سیکلوپنتادی‌انیل آهن گرفته شده است که در آن دو گروه سیکلو پنتادی‌ان اتم آهن را به حالت دو سطح موازی به شکل ساندویچی دربر گرفته‌اند. ترکیبات مشابه با CP بدون استخلاف و استخلاف شده باعث توسعه کاتالیزورهایی از نوع آلی فلزی برای پلیمرشدن اولفین‌ها شده است. به طور کلی، کاتالیزورهای متالوسن مناسب برای پلیمر‌شدن اولفین‌ها ترکیبات دوجزیی از فلزات واسطه گروه IV همراه با کمک کاتالیزور متیل‌آلومینوکسان، MAO، هستند. این کاتالیزورها ترکیبات آلی فلزی با آرایش ساندویچی شامل یک فلز واسطه (تیتانیم، هافنیم، زیرکونیوم و …) هستند که بین دو ترکیب حلقوی قرار گرفته‌اند. این ترکیب به عنوان کاتالیزور در مجاورت کمک کاتالیزور مناسب متیل‌آلومیناکسان فعالیت بسیار زیادی برای پلیمر‌شدن اولفین‌ها دارد. MAO محصول هیدرولیز کنترل شده تری متیل آلومینیم (TMA) است.

ساختار کلی یک متالوسن که در آن (M) نشان‌دهنده یک کاتیون فلزی است. متالوسن یک کاتالیزور دوتایی است که یک سیستم کاتالیزوری همگن را تشکیل می‌دهد. اما در مقیاس صنعتی این کاتالیزور روی مواد جامد پودری مانند SiO2، Al2O3 یا MgCl2 نگه‌داری می‌شود. متداول‌ترین آن‌ها اکسیدهای فلزی به‌ویژه SiO2 هستند.

کاتالیزورهای متالوسن- MAO

از میان کمپلکس‌های شناخته‌شده با عنوان متالوسن‌ها، ترکیبات تیتانیم و به‌ویژه زیرکونیم به عنوان کاتالیزورهای تک موضعی برای پلیمرشدن اولفین‌ها شناخته‌ شده‌اند. سیمای کلی کاتالیزورهای متالوسن را می‌توان به طور خلاصه به‌صورت زیر مطرح کرد:

کاتالیزورهای متالوسن همگن فعالیت بسیار زیادی دارند و درصد زیادی از فلز واسطه کاتالیزور (Zr) فعال است. زیرکونوسن‌های کاتالیزور CP2ZrCl2– MAO تقریباً صددرصد فعال است و فعالیت آن قابل مقایسه با فعالیت آنزیم‌هاست.

کاتالیزورهای متالوسن اجازه واکنش اولفین‌ها را با تک‌مواضع می‌دهند. این تک‌مواضع ایجاد هوموپلیمر یا کوپلیمر تقریباً یکسان با توزیع وزن مولکولی باریک می‌دهند.

کاتالیزورهای متالوسن قابلیت پلیمرکردن اولفین‌ها را با نظم فضایی بسیار زیاد به شکل تک نظم یا هم‌نظم دارند.

با این وجود مقدار زیادی MAO مورد نیاز برای رسیدن به فعالیت بسیار زیاد هم از نظر اقتصادی و هم از نظر باقی‌ماندن زیاد اجزای کاتالیزور در پلیمر حاصل از معایب این کاتالیزورها است. کاتالیزورهای همگن نیز اغلب سبب جرم‌گرفتگی راکتور می‌شوند. استفاده از نگه‌دارنده‌های مناسب باعث کاهش مصرف MAO  و کاهش جرم‌گرفتگی راکتور می‌شود.

کمک کاتالیزور، متیل‌آلومینوکسان

بدون شک توسعه شگرف کاتالیزورهای متالوسن برای پلیمر‌کردن اولفین‌ها ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با کشف کمک‌کاتالیزور آن‌ها یعنی متیل‌آلومینوکسان دارد. در واقع، مزیت این کاتالیزورها بر کاتالیزورهای زیگلر-ناتا مرهون کشف MAO است. به طور کلی، آلومینوکسان‌ ها  گونه‌های دارای پل اکسیژن بین دو اتم آلومینیم‌اند که می‌تواند شامل گروه‌های آلکیل، هالید، آلکوکسید یا سایر گروه‌های متصل به اتم آلومینیم متصل باشد. آلومینوکسان‌ ها  از هیدرولیز کنترل‌شده ترکیبات آلی آلومینیم به دست می‌آیند.

MAO تجاری از واکنش مستقیم آب با TMA حاصل می‌شود. افزون بر استفاده از ترکیبات معدنی آب‌دار که منبع تولید آب برای هیدرولیز TMA هستند، روش‌های دیگری نیز برای تهیه MAO وجود دارند که شامل تغذیه مونومر مرطوب به محلول متالوسن و آلکیل‌آلومینیم در راکتور پلیمر‌شدن، حباب دادن محلول آلکیل‌آلومینیم باN2  مرطوب یا واکنش سیلیکای مرطوب با AlMe3 برای سیستم‌های متالوسن نگه‌داری شده است.

آلکیل‌آلومینوکسان‌های بزرگتر از متیل مانند اتیل، ایزوبوتیل، ترشیوبوتیل و آلومینوکسان ارزان‌تر هستند که به کمک کاتالیزور نیز استفاده شده‌اند، اما هیچ‌یک فعالیت MAO را ندارند و برای مقیاس صنعتی مناسب نیستند. جرم مولی گزارش‌شده برای MAO بین 1000-1500 گرم بر مول است.

MAO به عنوان موثرترین، پرمصرف‌ترین و متداول‌ترین کمک کاتالیزور در سیستم کاتالیزوری همگن متالوسن‌ها دارای این نقش‌ها است:

1-  آلکیل‌کردن متالوسن دی‌کلرید به منظور جذب کلرید یا آلکید همراه با تشکیل کاتیون به عنوان مرکز فعال

2-  حذف ناخالصی‌ها و مهیا ساختن محیط مناسب و پایدار برای کاتیون یا جفت کاتیون آنیون متالوسن به فرم کمپلکس میزبان مهمان یا آلومینوکسان تاجی

3-  MAO به عنوان اسید لوئیس باعث جذب آنیون از مولکول فلز آلکیل می‌شود که بدین ترتیب گونه کاتیون فعال کاتالیزوری تشکیل می‌شود.

4- عاملیت دیگر MAO عبارت از فعال‌سازی مجدد کمپلکس‌های غیرفعال تشکیل‌شده به وسیله واکنش‌های انتقال هیدروژن است.

ناهمگن کردن کاتالیزورهای متالوسن

ازآن جا که کاتالیزورهای متالوسن در واحدهای تولیدی پلی‌اولفین موجود استفاده می‌شوند، این کاتالیزورها باید به حالت ناهمگن درآیند، زیرا فناوری متداول تولید بر اساس فرایندهای فاز گازی و دوغابی است. بدین‌ترتیب، کاتالیزورهای متالوسن باید روی حامل‌های مناسب تثبیت شوند. حامل‌های به‌کار رفته را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

1- فلزات که به عنوان پرکننده استفاده می‌شوند.

2- ترکیبات معدنی مانند سیلیکا، آلومینا، زئولیت یا MgCl2

3- ترکیبات آلی مانند سیکلودکسترین، نشاسته (به عنوان پرکننده) و پلیمرهای (پلی‌استیرن، پلی‌آمید) برای نگه‌داری متالوسن یا کمک کاتالیزور استفاده شده.

رفتار سینتیکی عمومی کاتالیزورهای متالوسن پلیمر

ساختارهای کاتالیزوری متفاوتی برای پلیمر‌شدن اتیلن استفاده شده است. به طور کلی، کاتالیزورهای زیرکونیم فعال‌تر از سیستم‌های هافنیم و تیتانیم هستند. زیرکونوسن‌های با لیگاندهای حجیم محصول‌دهی خیلی کمی دارند. این رفتار دلالت بر این دارد که گروه‌های الکترون‌دهنده می‌توانند باعث افزایش محصول‌دهی شوند. در حالی‌که گروه‌های حجیم، که ممانعت فضایی ایجاد می‌کنند و کشنده الکترون هستند، باعث کاهش محصول‌دهی می‌شوند. در بین کمک کاتالیزورهای آلومینوکسان متفاوت، متیل‌آلومینوکسان نسبت به بقیه آلومینوکسان‌های معمول یعنی اتیل یا ایزوبوتیل آلومینوکسان اثر بسیار زیادتری دارد. این کاتالیزور، حتی پس از 100 ساعت پلیمر‌شدن فعالیت طولانی‌مدت را نشان می‌دهد. حداکثر فعالیت پس از 5 تا 10 دقیقه از شروع واکنش ایجاد می‌شود. به نظر می‌رسد، این مدت زمان لازم است تا مراکز فعال تشکیل شوند.

پلی‌اتیلن تولید شده با کاتالیزورهای متالوسن دارای توزیع وزن مولکولی تقریباً باریک همراه با 0.9 یا 1.2 گروه متیل به ازای هر 1000 اتم کربن است. در دمای پلیمر‌شدن C10° پلی‌اتیلن تشکیل‌شده دارای وزن مولکولی 1.500000 گرم بر مول است.

کاتالیزورهای فرامتالوسن

این دسته از کاتالیزورها به دو دسته کاتالیزورهای فلزات واسطه انتهایی و کاتالیزورهای حاوی لیگاندهای حجیم فنوکسی ایمید معروف به FI و  PI تقسیم می‌شوند. کاتالیزورهای استفاده شده بر اساس فلزات واسطه انتهایی شامل کاتالیزورهای با لیگاندهای حجیم عموماً از نوع دی‌ایمین با فلزاتی مانند Pd،  Ni،Co، Fe و Pt هستند.  از جمله موارد جالب این نسل جدید کاتالیزورها می‌توان به فرایند ایزومر‌شدن زنجیر اشاره کرد که می‌تواند در جریان چرخه پلیمر‌شدن رخ دهد. نتیجه این فرایند کم و بیش تولید پلیمر شاخه‌دار با خواص متفاوت بسته به شرایط واکنش و نوع کاتالیزور مصرفی است.

 

واحد تحقیق و توسعه فناوران رنگدانه سپاهان

 

لاتکس‌های یورتانی

امولسیون‌ها یا لاتکس‌های پلی‌یورتان این امکان را به وجود می‌آورند که بتوان آنها را از طریق یک محیط آبی مورد استفاده قرار داد. با توجه به این که تنها آب از محیط عمل خارج می‌شود می‌توان آنها را سیستم‌های غیر مضر به محیط زیست دانست و چون غیرسمی هستند و آتش‌گیر نمی‌باشند، آب و هوا را نیز آلوده نمی‌کنند. مزیت مهم دیگر آنها این است که وزن ملکولی را می‌توان به اندازه دلخواه تنظیم نمود بدون اینکه خواص ویسکوزیته یا جریان یافتگی آمیزه تغییر چندانی پیدا کند.

به دلیل عدم وجود مواد پراکنده‌ساز در تشکیل آنها و به لحاظ خاصیت یونومری، این سیستم‌ها خواص فیلم‌پذیری خوبی را از خود نشان می‌دهند که در بسیاری از موارد با محلول‌های ساخته شده توسط حلال‌های آلی برابری می‌کنند. حتی لاتکس‌هایی از پلی‌یورتان‌های سخت نیز که برای ساخت لاک‌های خشک‌شونده مصرف می‌شوند، چنین خاصیتی را از خود بروز می‌دهند.

لاتکس‌های خود امولسیون ‌شونده

اساس تشکیل و فرمولاسیون این نوع الاستومرهای پلی‌یورتان بر یک لاتکس یورتان کاتیونی استوار است که حاوی پری‌پلیمر منتهی به ایزوسیانات می‌باشد‌‌، این ماده از یک پلی‌استر یا پلی‌اتر دی‌ال و تولوئن دی‌ایزوسیانات ساخته شده و ابتدا توسط آلکیل دی اتانول‌آمین گسترش داده شده تا یورتانی با وزن مولکولی کم بسازد که قادر است در واکنش‌های گسترش زنجیر بیشتر شرکت نماید. عمل امولسیفای‌ شدن هنگامی صورت می‌گیرد که یورتان نیمه گسترش داده شده توسط میکسری با سرعت بالا به محلول آبکی اسید استیک 3% اضافه می‌شود. پخت لاتکس هم به وسیله واکنش آب با گروه‌های انتهای ایزوسیانات و هم به وسیله دی‌آمین‌های محلول در آب می‌تواند انجام شود. وقتی تری اتانول‌آمین در مرحله مقدماتی گسترش زنجیر و در نسبت NCO/OH برابر با 1.5 به عنوان جزء سوم اضافه می‌شود. محصول به‌دست‌آمده شامل واحدهای خطی و انشعابی خواهد بود که به گروه‌های ایزوسیانات خاتمه یافته‌اند. به دلیل ناپایداری ذاتی این سیستم دوفازی از نظر ترمودینامیکی، برای ساخت این مخلوط باید روش‌های ویژه‌ای انتخاب شوند. به‌کارگیری روش‌های ساده پلیمریزاسیون ایزوسیانات به شکل پلیمریزه‌شدن اضافی، مقدور نمی‌باشد، چراکه گروه‌های NCO به‌شدت با آب واکنش می‌دهند.

لاتکس‌های امولسیفای شده

در حالت کلی هر ترکیب آلی آب‌گریز Hydrophobic را می‌توان به کمک پخش‌کننده‌های مناسب و به کمک نیروهای برشی قوی به شکل توزیع آب-روغن یا امولسیون در آورد. انرژی لازم برای این کار با کاهش ویسکوزیته ماده‌ای که باید پخش شود کاهش خواهد یافت. از طرفی پایداری لاتکس با افزایش جرم مولکولی بالا می‌رود. بنابراین ساده‌ترین روش با توجه به روش واکنش افزایشی دی‌ایزوسیانات، امولسیفای کردن ایزوسیانات در آب و واکنش آن با یک دی‌آمین در واکنشی دوفازی و هتروژن می‌باشد. به‌کارگیری این روش هنگامی که پلی‌ایزوسیانات‌های سنگینی از پلی‌استرها یا پلی‌اترهای منتهی به گروه هیدروکسی ساخته شوند، منجر به تولید سیستمی دوفازی خواهد شد. پایداری زمانی چنین سیستم‌هایی معمولاً کم است. اما مقدار نسبتاً زیادی از گروه‌های NCO حتی در فاز آبی، به مدت طولانی فعال باقی می مانند. بنابراین امولسیون‌های ساخته شده از پیش‌پلیمرهای ایزوسیاناتی برای پرداخت سطح پشم مناسب می‌باشند.

به طور خلاصه، امولسیفای کردن بر روی پیش‌پلیمر منتهی به گروه ایزوسیانات بر پایه پلی‌اتر یا پلی‌استر و توسط ماده‌ای امولسیون کننده صورت می‌گیرد و تشکیل امولسیونی مشابه روغن-آب می‌دهد. رسوب‌گیری از لاتکس‌های امولسیون شده را می‌توان توسط روش انجماد، رسوب‌گیری الکلی و یا خشک‌کردن انجام داد.

یونومرهای پلی‌یورتانی

در مقایسه با محصولات آب‌گریز به دست آمده از پلیمریزاسیون افزایشی ایزوسیانات، یونومرهای پلی‌یورتانی از نظر ساختاری برای تهیه سیستم‌های دوفازی آبی بسیار مناسب‌تر می‌باشند. این پلیمرها که دارای نقاط آب‌دوست یونی، بین قسمت‌های آب‌گریز زنجیره هستند، تحت شرایط ویژه مناسب، به شکل خودبه‌خود در محیط آبکی، پخش و توزیع می‌شوند. این مواد بدون نیاز به نیروهای برشی قوی و مواد پخش‌کننده در آب تولید امولسیون‌های مناسبی می‌کنند. چندین روش برای این منظور وجود دارد: 1- محلولی از یونومرهای پلی‌یورتان یا پلی‌یورتان-اوره با جرم مولکولی بالا در یک محلول آلی آب گریز تهیه می‌شود. محلول با آب مخلوط شده و حلال آلی توسط تقطیر جدا می‌شود. این عمل باعث تهیه لاتکس از یونومرها می‌شود. 2- پیش‌پلیمرهای یونومری با گروه‌های انتهایی ایزوسیانات و وزن‌های مولکولی کم را می‌توان با آب و در حضور حلال‌های آلی آب‌گریز مانند متیلن کلراید یا تولوئن مخلوط نمود، در حالتی که ویسکوزیته به اندازه کافی کم باشد، می‌توان از حلال استفاده نکرد. پیش‌پلیمرها امولسیون‌هایی تولید می‌کنند که بعد از واکنش زنجیر افزاینده با ایزوسیانات تولید لاتکس‌های پلیمری می‌کنند. 3- یونومرهایی که از پلیمریزاسیون اضافی ایزوسیانات تهیه می‌شوند و دارای درصد بالایی از گروه‌های یونی می‌باشند. جزء مواد پخش‌شونده عالی هستند. مقادیر زیادی از پلیمرهای مشابه غیریونی، پی وی سی، تولوئن، مواد شبکه‌ای کننده آب‌گریز یا پایدارکننده‌ها را می‌توان امولسیون کرد. این مواد از مواد فعال سطحی متداول برای امولسیون نمودن پلی‌یورتان‌های غیر یونی، برتر هستند به‌خصوص اگر آنها از نظر ساختاری با محصولی که باید پخش شود، تطابق داشته باشند.

اثر پایدارکنندگی بسیار قوی یونومرهای پلی‌یورتان به دلیل ایجاد ترکیبات مجتمع بر روی پلی‌یورتان‌های غیر‌یونی منتج به تولید ذرات کروی مجزا به جای رسوبات ژل‌مانند خواهد بود. این موضوع هنگامی صورت می‌گیرد که به محلول‌های آلی پلی‌یورتان شامل 0.5 تا 3 درصد یونومر، آب اضافه شود. وقتی اجزای یونومری باعث ایجاد لایه‌ای سطحی از ذرات پراکنده می‌شوند ساختمان شیمیایی سطح موردنظر می‌تواند مانند ساختار یونومرها کنترل گردد.

لاتکس‌های یونومری که از فرایند پلیمریزاسیون اضافی ایزوسیانات تهیه شده‌اند را می‌توان در طیف وسیعی از اندازه‌های ذرات به‌دست آورد. اندازه ذرات می‌تواند از یک محلول با وزن مولکولی بالا یا ژل غلیظ تا یک سوسپانسیون بسیار ظریف با ذرات میلیمتری تغییر نماید. دامنه و طیف اندازه‌های ذرات از 30 تا 105*3 نانومتر می‌باشد.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

فرآیندهای صنعتی تولید پلی‌اتیلن

فناوری Spherilene: در این فرآیند، از یک راکتور فاز مایع به همراه دو راکتور فاز گازی مشابه متوالی استفاده می‌شود. چگالی محصولات پلیمر حاصل از این فرآیند از پلی اتیلن بسیار سبک با چگالی کمتر از  g/ml0.915  تا پلی اتیلن سنگین با چگالی بیش از g/ml 0.960  قابل تغییر است. شاخص جریان مذاب محصول می‌تواند از 0.01 تا 100 g/10 min  تغییر کند.  استفاده از دو راکتور فاز گازی، این قابلیت را به این فناوری می‌دهد تا محصولاتی با گستره وسیعی از شاخص جریان مذاب یا چگالی و نیز پلیمرهای ویژه‌ای که بر اساس مدل‌های مولکولی طراحی می‌شوند، تولید کند. به عنوان مثال، می‌توان تولید ترپلیمرهای کارآمد را نام برد که خواص بسیار ویژه‌ای دارند.

فناوری Borstar: این فرآیند شامل یک راکتور حلقوی است که پیش از آن مرحله پیش‌پلیمر شدن تعبیه شده است و راکتور فاز گازی بستر سیال است. استفاده از راکتورهای فاز مایع و فاز گازی متوالی، این قابلیت را به فرآیند می‌دهد که طی آن دامنه وسیعی از پلی‌اتیلن سبک خطی تک‌قله‌ای و دوقله‌ای، پلی‌اتیلن‌هایی با چگالی متوسط و پلی‌اتیلن سنگین تولید شود. با تغییر نسبت محصول‌دهی بین راکتورها، آلیاژهایی که از لحاظ ترکیب درصد متفاوت‌اند، تولید می‌شوند، بنابراین، دست‌یابی به محصولاتی با خواص متنوع را امکان‌پذیر می‌سازد. محدوده وسیعی از محصولات تک‌قله‌ای یا دوقله‌ای با توزیع کنترل‌شده مونومر دوم با محدوده چگالی از 0.918 تا g/ml 0.970 و جریان مذاب از کمتر از 0.1 تا g/10 min 100 به وسیله این فرآیند تولید می‌شود.

فناوری Innovene: در فرآیند فاز گازی Innovene، از یک راکتور فاز گازی، بدون نیاز به مرحله پیش‌پلیمر‌شدن استفاده می‌شود. این فرآیند قابلیت تولید پلی‌اتیلن سبک خطی و پلی‌اتیلن سنگین، با استفاده از کاتالیزورهای زیگلر-ناتا، کروم یا متالوسن را داراست. امکان استفاده از سه خانواده کاتالیزور در این فرآیند این قابلیت را به‌وجود می‌آورد که محدوده‌ای کامل از محصولات پلی اتیلنی با یک راکتور تولید شود.

فناوری Chevron: این فرآیند برای تولید پلی‌اتیلن خطی طراحی شده است. در این فرآیند پلیمر شدن در دوغاب ایزوبوتان، با استفاده از کاتالیزورهای بسیار فعال در یک راکتور حلقوی انجام می‌پذیرد. شاخص مذاب و توزیع جرم مولکولی پلیمر به وسیله کاتالیزور، شرایط عملیاتی و هیدروژن و چگالی پلیمر با تلفیق کومونومر (مانند 1-هگزن) کنترل می‌شود. عدم تشکیل موم یا محصولات جانبی در این فرآیند، آن را از لحاظ مسایل زیست محیطی بسیار مناسب ساخته است.  با این فرآیند می‌توان رزین‌های پلی‌اتیلن با توزیع جرم مولکولی بسیار باریک تا بسیار پهن، شاخص جریان مذاب از کمتر از 2 تا بیش از 50 و با چگالی از کمتر از 0.92 تا g/ml0.97 را تولید کرد. از هوموپلیمرها و کوپلیمرهای حاصل از این فرآیند در تهیه فیلم، قالب‌گیری دمشی، قالب‌گیری تزریقی، قالب‌گیری چرخشی، لوله، ورق،گرماشکل‌دهی و پوشش سیم و کابل استفاده می‌شود.

فناوری CX: این فرآیند در تولید پلی‌اتیلن سنگین (HDPE)، پلی‌اتیلن نیمه‌سنگین (MDPE) در شرایط دوغابی کم فشار کاربرد دارد. در طراحی این فرآیند از دو راکتور پلیمر‌شدن متوالی برای تولید پلیمرهایی با توزیع جرم مولکولی دوقله‌ای استفاده شده است. این فرآیند قابلیت تولید محصولات پلیمری در محدوده وسیعی از شاخص جریان مذاب را دارد.

فناوری UNIPOL: این فرآیند برای تولید پلی‌اتیلن سبک خطی تا پلی‌اتیلن سنگین با استفاده از فرآیند فاز گازی کم‌فشار مورد استفاده قرار گرفته است. با استفاده از کاتالیزورهای ویژه گستره وسیعی از انواع پلی‌اتیلن در راکتور گازی بستر سیال تولید می‌شوند. ماهیت ساده فرآیند باعث شده است که هزینه سرمایه‌گذاری و نیز عملیاتی کم باشد. آلایندگی محیط زیست، فرآیندپذیری کم و احتمال خطر آتش‌سوزی یا انفجار در آن بسیار کم است. چگالی پلیمر از 0.915 تا g/ml0.970 قابل تنظیم است. شاخص جریان مذاب می‌تواند از کمتر از 0.1 تا بیش از g/min200 تغییر کند. انواع محصولات در تهیه فیلم، قالب‌گیری دمشی، لوله، قالب‌گیری چرخشی و اکستروژن کاربرد دارند.

فناوریHostalen: در این فرآیند، پلیمر‌شدن اتیلن به روش دوغابی در دو راکتور هم‌زده موازی یا متوالی انجام می‌شود. پلیمر‌شدن دوغابی با حلالی مانند هگزان نرمال و با استفاده از کاتالیزور بسیار فعال انجام می‌پذیرد. به دلیل فعالیت زیاد کاتالیزور، مقدار باقی‌مانده آن در محصول به حدی است که نیازی به غیر فعال‌سازی  یا جداسازی آن از محصول وجود ندارد.

فرآیندهای Lupotech Ts-TM: از فرآیندهای پرفشار Lupotech TM یا TS با راکتور لوله‌ای برای تولید هوموپلیمر پلی‌اتیلن سبک و کوپلیمرهای اتیلن‌وینیل‌استات استفاده می‌شود. دامنه‌ای از محصولات شامل LDPE استاندارد تا کوپلیمرهای EVA یا اصلاح شده با بوتیل آکریلات با فرآیند Lupotech قابل دست‌یابی است. خواص محصول نیز می‌تواند از شاخص جریان مذاب 0.15 تا بیش از g/10min50 ، از چگالی 0.917 تا g/ml0.934 با مقدار کومونومر حداکثر 30 درصد متنوع باشد.

فناوری Exxon Mobil Chemical: این فرآیند در تولید هوموپلیمر پلی‌اتیلن سبک و کوپلیمرهای اتیلن وینیل‌استات با استفاده از فرآیند رادیکال آزاد در فشار زیاد کاربرد دارد. مزیت عمده فرآیند فشار زیاد نسبت به سایر فرآیندهای تولید پلی‌اتیلن، زمان اقامت کوتاه و قابلیت تغییر شرایط عملیاتی  از هوموپلیمر به کوپلیمرهای حاوی کومونومرهای قطبی در یک راکتور است. چگالی هوموپلیمر حاصل از این فرآیند در دامنه 0.912 تا g/ml 0.935  می‌تواند تغییر کند و شاخص جریان مذاب نیز می‌تواند از 0.2 تا بیش از g/10min 150 متغیر باشد. مقدار وینیل‌استات در کوپلیمر را می‌توان تا 30 درصد وزنی افزایش داد.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

فرآیندهای صنعتی تولید پلی‌اولفین‌ها

پلی‌اولفین بلوری با ساختار مولکولی خطی در سال 1954 میلادی توسط ناتا کشف شد و با احداث اولین واحد تولیدی در شهر فرارای ایتالیا در سال 1956 میلادی، تولید صنعتی آن آغاز شد. در کمتر از 20 سال، تولید پلی‌اولفین‌ها به کمک فناوری‌های مختلف بررسی و تکمیل شد و کلیه فرآیندهای پلیمر شدن‌ (در محلول، دوغابی در حلال یا پروپیلن مایع و فاز گازی) صنعتی شدند. افزایش سریع رشد مصرف پلی‌اولفین‌ها، مدیون عواملی از جمله استعدادهای بالقوه آن‌ها نظیر تنوع در خواص فیزیکی- مکانیکی و کاربردهای آن‌ها، غیر سمی بودن، قیمت ارزان مواد اولیه و استفاده از فرآیندهای اقتصادی، تطبیق پذیر و غیرآلاینده در تولید آن‌هاست.

در واقع رشد کم نظیر مصرف جهانی پلی اولفین‌ها، مدیون موفقیت‌های کسب شده در تولید کم هزینه محصولاتی با خواص کنترل شده است. کلید اصلی چنین موفقیتی، پیشرفت‌های هم‌زمان در طراحی سیستم کاتالیزوری و فرآیندهای پلیمر‌شدن است.

فرآیندها و راکتورهای صنعتی تولید پلی‌اولفین‌ها

به استثنای اولین واحدهای صنعتی تولید پلی‌اولفین‌ها که در دهه 1950 میلادی مورد استفاده قرار گرفتند، در حال حاضر کلیه واحدهای صنعتی به طور پیوسته عمل می‌کنند. پلیمر‌شدن اولفین‌ها به وسیله کاتالیزوهای کوئوردیناسیونی در فرآیندهای متنوع و چیدمان مختلف از انواع راکتورها انجام می‌پذیرد که می‌توان آن‌ها را به فرآیندهای در محلول، دوغابی و فاز گازی تقسیم‌بندی کرد.

در فرآیندهای در محلول هم کاتالیزور و هم پلیمر در محیط واکنش محلول هستند. از این فرآیندها در تولید اغلب لاستیک‌های EPDM و برخی از انواع پلی‌اتیلن استفاده شده است. فرآیندهای در محلول به طور عمده در راکتورهای اتوکلاو، لوله‌ای و حلقوی انجام می‌پذیرند.

در فرآیندهای دوغابی از یک حلال، بدون قابلیت حل کردن پلیمر حاصل، استفاده می‌شود. در واقع، پلیمر داخل ذرات کاتالیزوری ناهمگن تشکیل می‌شود. این فرآیند را می‌توان به دو مجموعه دوغابی-حلال و دوغابی-توده تقسیم‌بندی کرد. در فرآیند دوغابی- حلال از یک حلال بی‌اثر برای معلق کردن ذرات پلیمر استفاده می‌شود، در حالی‌که مونومرها به شکل گاز (اتیلن و پروپیلن) یا مایع (α – اولفین‌های سنگین‌تر) به راکتور تزریق می‌شوند. در فرآیند دوغابی- توده از مونومر مایع به عنوان محیط واکنش نیز استفاده می‌شود. این فرآیندها در فشارهایی به مراتب بیشتر از فشار عملیاتی فرآیندهای دوغابی- حلال ( فشاری که در دمای واکنش مونومر به حالت مایع می‌باشد) عمل می‌کنند. از راکتورهای دوغابی-حلال در تولید پلی‌اتیلن و پلی‌پروپیلن استفاده می‌شود. در حالی‌که راکتورهای دوغابی- توده به طور عمده در تولید پلی‌پروپیلن به کار می‌روند. در فرآیندهای دوغابی از راکتورهای اتوکلاو یا حلقوی استفاده می‌شود.

در راکتورهای فاز گازی واکنشگر‌ها به حالت گازی استفاده می‌شوند. راکتورهای فاز گازی در پلیمر شدن اتیلن، پروپیلن و α – اولفین‌های سنگین‌تر به کار گرفته می‌شوند. راکتورهای فاز گازی به دو دسته کلی بستر سیال و هم‌زن‌دار تقسیم‌بندی می‌شوند. در راکتورهای بستر سیال، سیالیت ذرات پلیمر به وسیله جریانی از مونومرگازی و یک گاز بی‌اثر ایجاد می‌شود. در حالی‌که در راکتورهای هم‌زن‌دار برای تعلیق ذرات پلیمر از هم‌زن‌های مکانیکی در فاز گاز استفاده می‌شود. راکتورهای فاز گاز هم‌زن‌دار نیز به نوبه خود در دو نوع افقی و عمودی طراحی شده‌اند.

انواع راکتورهای صنعتی مورد استفاده در پلیمر شدن اولفین‌ها شامل اتوکلاو، حلقوی، بستر سیال، فاز گازی عمودی و فاز گازی افقی هستند. در تعدادی از فرآیندهای صنعتی تنها از یک نوع راکتور استفاده می‌شود. در حالی‌که سنتز پلیمرهایی که ساختاری پیچیده دارند با استفاده از یک راکتور امکان پذیر نیست. بدین منظور، از چند راکتور مشابه متوالی یا تعدادی از راکتورهای ناهم‌سان استفاده می‌شود که به طور متوالی عمل می‌کنند. هر یک از راکتورها در شرایط عملیاتی خاص خود عمل می‌کنند، بنابراین محصولی که می‌توان آن را آلیاژ راکتوری لقب داد تولید می‌شود. اگرچه امکان آلیاژسازی پس از راکتور پلیمر‌شدن از راه آمیزه‌سازی محصولات مختلف نیز امکان‌پذیر است، اما در آلیاژهای راکتوری، آمیزه‌ای از زنجیرها در مقیاس مولکولی ایجاد می‌شود. در واقع با این روش با صرف انرژی کمتر بیشترین امکان برای تلفیق زنجیرهای پلیمری فراهم می‌آید. استفاده از راکتورهای متوالی متفاوت اولین بار در تولید کوپلیمرهای ضربه‌ای پلی‌پروپیلن مورد توجه قرار گرفت و پس از آن در تولید رزین‌های دوقله‌ای پروپیلن و نیز اتیلن از این روش استفاده شد. برای کاتالیزوهای ناهمگن، فناوری راکتورهای متوالی بر این نظریه استوار است که هر ذره پلیمر مانند یک راکتور کوچک در نظر گرفته می‌شود که به‌طور نیمه پیوسته کار می‌کند. واکنشگرها به طور پیوسته وارد راکتور شده و آن را ترک می‌کنند، در‌حالی‌که پلیمرهای تشکیل شده داخل ذرات اولیه کاتالیزور باقی می‌مانند. بدین روش، در هر یک از ذرات که مانند راکتوری کوچک فرض می‌شود، جمعیتی از زنجیرهای پلیمر با خواص متوسط متفاوت تشکیل و تجمع می‌یابد.

فرآیند پلیمر‌شدن دوغابی

از اولین فرآیندهایی که در تولید پلی‌اولفین‌ها مورد استفاده قرار گرفت، فرآیند پلیمرشدن دوغابی است که هنوز نیز جزو فرآیندهای متداول است. در این فرآیند، پلیمرشدن به وسیله راکتورهای اتوکلاو یا حلقوی انجام می‌پذیرد. در فرآیند دوغابی-حلال از یک حلال هیدروکربنی برای معلق کردن ذرات پلیمر استفاده می‌شود. تاکنون از حلال‌های بی‌اثر متعددی از بوتان تا C12 استفاده شده است، اما هگزان، هپتان و ایزواکتان از سایر حلال‌ها بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند. گرچه حلال به طور مستقیم روی پلیمرشدن اثر نمی‌گذارد، اما حلال‌های مختلف ممکن است در رفتار کاتالیزور تغییراتی ایجاد کنند.

در این فرآیند α – اولفین‌های مایع، حلال، کاتالیزور و کمک کاتالیزور به طور پیوسته وارد راکتور پلیمرشدن می‌شوند. مونومرهای گازی و هیدروژن نیز به طور مداوم در حلال دمیده می‌شوند. واکنش در دما و فشار پایین ( 60 تا  C80° و 5 تا 15 بار) انجام پذیرفته و دست‌یابی به مقدار تبدیل زیاد (بیش از 95%) امکان پذیر است. ذرات پلیمر به حالت دوغاب در حلال پراکنده می‌شوند و محصول به شکل گرانول است. توزیع زمان اقامت در هر دو نوع راکتور اتوکلاو و حلقوی مانند راکتور پیوسته هم‌زده است، بنابراین مشخصات محصول دو نوع راکتور تقریبا مشابه است. آن‌چه راکتورهای حلقوی را نسبت به راکتورهای اتوکلاو متمایز می‌سازد، طراحی خاص این راکتورها برای دستیابی به نسبت سطح به حجم بسیار زیاد نسبت به راکتورهای اتوکلاو و نیز سرعت بسیار زیاد سیال در راکتور است.

در فرآیند دوغابی- توده از مونومر مایع به عنوان حلال واکنش استفاده می‌شود. اعمال چنین تغییر ساده‌ای، تغییرات عمده‌ای در طراحی و نیز بازدهی راکتورهای صنعتی ایجاد کرده است. به دلیل بیشتر بودن غلظت مونومر در این فرآیند نسبت به فرآیند دوغابی -حلال، سرعت واکنش و به تبع آن بازدهی فرآیند بسیار بیشتر است. عمده‌ترین کاربرد فرآیند توده در تولید پلی‌پروپیلن بوده است.

بعضی از مزایای راکتورهای دوغابی در مقایسه با فرآیندهای فاز گازی عبارتند از:

1- به دلیل طراحی ساده هزینه کم ساخت، این راکتورها، به ویژه نوع اتوکلاو آن‌ها، برای مطالعات آزمایشگاهی نحوه عملکرد کاتالیزور و سینتیک پلیمر شدن انتخاب مناسبی هستند.

2- استفاده از حلال یا مونومر مایع به مقدار زیاد، کنترل گرما را در این فرآیند آسان و خطر از کنترل خارج شدن را به حداقل می‌رساند.

3- در راکتورهای حلقوی سرعت زیاد گردش مواد داخل راکتور اغتشاش و ضریب انتقال گرمای زیادی ایجاد می‌کند. افزون بر این، سطح انتقال گرمای زیاد دفع موثر گرمای واکنش را ممکن ساخته و بازدهی فرآیند را افزایش می‌دهد.

فرآیند پلیمر شدن فاز گاز

اولین فرآیند فاز گازی که در پلیمر شدن اولفین‌ها استفاده شد، فرآیندی بود که در سال 1960 توسط شرکت BASF ارائه شد. در فرآیند فاز گازی در فشاری حدود 20 بار و دمایی بین 70 تاC ° 90 انجام می‌پذیرد. محصول واکنش به حالت پودر ذرات پلیمر به حالت معلق در فاز گاز است که به راحتی از فاز گاز قابل جداسازی است.

راکتورهای فاز گازی مورد استفاده در پلیمرشدن اولفین‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: راکتورهای بستر سیال و راکتورهای هم‌زده. راکتورهای فاز گازی به ویژه از نوع بستر سیال، معمول‌ترین راکتورهای به‌کار رفته در تولید پلی اتیلن سنگین و پلی اتیلن سبک خطی هستند. هم‌چنین راکتورهای مزبور بهترین انتخاب به عنوان راکتور دوم در تولید پلی‌پروپیلن ضربه‌پذیراند.

در راکتورهای بستر سیال، مونومرهای گازی، عامل انتقال زنجیر، گازهای بی‌اثر و کاتالیزور به‌طور مداوم به راکتور خورانده می‌شوند. دمای پلیمر شدن باید در دمایی به مراتب پایین‌تر از دمای ذوب پلیمر نگه داشته شود تا از کلوخه‌شدن ذرات، اختلال در سیالیت و انسداد در بستر جلوگیری شود. از آن‌جا که ذرات پلیمر در فاز گاز و در نبود حلال تشکیل می‌شوند، پس از خروج محصول از راکتور، نیازی به مراحل جداسازی بعدی (به غیر از مونومر تبدیل نشده و باقی‌مانده در ذرات پلیمر) نخواهد بود. بدون شک این امر یکی از عمده‌ترین مزیت‌های راکتورهای فاز گازی نسبت به دوغابی و محلول است.

فرآیند پلیمر‌شدن محلول

راکتور پلیمر‌شدن در محلول شرکت هوخست مشابه با همان راکتوری بود که زیگلر در یادداشت‌هایی، که منجر به اخذ جایزه نوبل شد، توصیف کرده بود. در فرآیندهای محلول از راکتورهای اتوکلاو، لوله‌ای یا حلقوی استفاده می‌شود. در این فرآیند، از یک حلال آلیفاتیکی استفاده و پلیمر به شکل محلول در حلال تولید می‌شود. اجزای کاتالیزور، مونومرها و حلال به‌طور پیوسته به راکتور پلیمر‌شدن فرستاده می‌شوند. پلیمر‌شدن در دمای بالا ( 175-250 درجه سانتی‌گراد) انجام می‌گیرد تا در این دما پلیمر در حلال انحلال‌پذیر باشد. اما، زمان پلیمرشدن به‌مراتب کوتاه‌تر از سایر فرآیندهاست (5 تا 20 دقیقه در مقایسه با 1 تا 4 ساعت). پس از انجام واکنش، مونومر عمل نکرده با کاهش فشار محلول خارج و محلول در تعدادی تبخیر کننده متوالی تغلیظ می‌شود و پلیمر جامد به‌وسیله یک اکسترودر به شکل گرانول در‌ می‌آید.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان