تخمین خواص فیزیکی، مکانیکی مواد پلیمری

امروزه، افزون بر 85000 گرید مختلف از مواد پلاستیکی تجاری در دسترس است که با نام های مختلف تجاری، توسط تولید کنندگان به بازار عرضه می شود. برای انتخاب ماده پلیمری در کاربردی مشخص، ضروری است تا حجم زیادی از داده های فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی به صورت بانک اطلاعاتی در دسترس باشد. با توجه به اینکه اکثر تولیدکنندگان، خواص فیزیکی، مکانیکی تولیدات خود را در قالب دیتا شیت های کامل منتشر می کنند ولی متاسفانه این کار برای تمام مواد عمومیت ندارد و برای تکمیل چنین اطلاعاتی در هر ماده پلیمری، هزینه های زیادی صرف می گردد. در بانک اطلاعاتی، مواد اولیه پلیمری در دمای 23 درجه سانتی گراد اندازه گیری شده اند. اکثر خواص فیزیکی، مکانیکی پلیمرها، تابع درجه حرارت بوده و با تغییر دما، تغییر می کنند. بنابراین، کارایی داده های تابع دما، در بالاتر و پایین تر از دمای اتاق، لزوم جمع آوری اطلاعاتی دیگر را ضروری می سازد.

هرساله، بسیاری از تجهیزات و ماشین آلات، زودتر از طول عمر پیش بینی شده خود، فرسوده و خراب می شوند. این وسایل گرچه ممکن است به دلیل استفاده نامطلوب فرسوده شوند، اما دلیل دیگر می تواند عدم انتخاب صحیح مواد متناسب با تنش ها و کرنش های وارده بر آنها باشد. بر این اساس انتخاب ماده اولیه مناسب برای کاربرد موردنظر بسیار مهم است و بایستی از طریق مطالعه برخی رفتارهای گروه های مختلف مواد پلیمری قوانینی ساده در این زمینه بدست آورد.

جرم مخصوص و اثر دما بر آن:

نمی توان گفت که دما بر جرم مخصوص پلیمرها اثری ندارد، اما این اثر تا زمانی که ماده به نقطه نرمی و یا نقطه ذوب خود نزدیک می شود، نسبتا  کم است. از مزایای دانستن جرم مخصوص یک ماده، وزن قطعه تزریق شده است. در حجم مشخصی از مواد، قطعات بیشتری را که دارای جرم مخصوص کمتری هستند می توان تولید کرد. در مطالعات صنعتی، جرم مخصوص حائز اهمیت بوده و در مواردی کاربرد دارد که صرفه جویی در وزن نوعی ارزش افزوده تلقی می شود. در صنایع خودروسازی، جایگزینی پلاستیک ها با فلزات، مزیت اقتصادی کاهش مصرف سوخت را به همراه دارد و با تبدیل استیل با چگالی مخصوص 7 یا آلومینیوم با چگالی مخصوص 2.7 به مواد پلیمری با چگالی مخصوص 2-1، کاهش وزن خودرو و در نتیجه کاهش میزان مصرف سوخت مشهود است.

سرعت جریان مذاب و اثر دما بر آن:

سرعت جریان مذاب مطابق با استاندارد ASTM، اندازه سرعت جریان یک پلیمر را تحت شرایط خاصی ارائه          می دهد. برای بیان نتیجه اندازه گیری، از واحد جرم بر واحد زمان مانند گرم در ده دقیقه استفاده می شود. از این خاصیت برای بیان تفاوت گریدهای مختلف مواد که دارای اختلاف در وزن مولکولی متوسط هستند، استفاده می شود.

همچنین استفاده از نتایج حاصل از این آزمون برای کنترل یکنواختی گرید مواد، از یک محموله به محموله بعد استفاده می شود. گریدهایی از مواد پلیمری که دارای وزن مولکولی متوسط بالاتری هستند، خواص فیزیکی بهتری از خود بروز می دهند و متقابلا مقاومت بالاتری را نسبت به جریان یافتن از خود نشان می دهند. پلیمرهای عمومی نظیر پلی اتیلن، پلی پروپیلن و پلی استایرن، وابستگی شدیدی به سرعت جریان مذاب دارند. برخی پلیمرهای مهندسی نظیر پلی کربنات نیز دارای همین ویژگی هستند.

هرچه وابستگی پلیمر به تغییرات سرعت جریان مذاب کمتر باشد، آن ماده از کارایی بالاتری برخوردار است و هرچه وابستگی پلیمری به سرعت جریان مذاب بیشتر باشد، خواص فیزیکی مکانیکی در چنین پلیمرهایی ضعیف تر است، لذا برای فرایندهای ساده تر طراحی می شوند.

مدول و اثر دما بر آن:         

مدول، نسبت تنش به کرنش است. در اولین مرحله اعمال نیرو و در منحنی تنش – کرنش، کشش یا خمش با میزان تنش، رابطه ی خطی دارد لذا منحنی تنش- کرنش نیز خطی است. شیب این خط، معرف میزان مدول است. طبق مشاهدات برای مواد هموژن، میزان و اندازه کشش، خمش و مدول های مرتبط با آن ها، مقادیری نزدیک به هم را به دست می دهند.

مدول به تغییرات دمایی وابستگی دارد. با کاهش دما، مدول افزایش و در دماهای بالا، کاهش می یابد. هر ماده پلیمری، منحنی مدول- دمای خاص خود را دارد. در پلیمرهای آمورف،  میزان مدول در محدوده ای وسیع از دما، تقریبا ثابت است.  با نزدیک شدن به محدوده دمای شیشه ای، پلیمر شروع به نرم شدن می کند و در این بازه کوچک، مدول به شدت نزول کرده و در خاتمه، ماده پلیمر با از دست دادن افزون بر 99 درصد از سختی خود در دمای اتاق، دیگر نمی تواند در برابر اعمال نیرو مقاومت کند. تمام پلیمرهای آمورف، از چنین رفتاری تبعیت می کنند، اما محدوده دمای شیشه ای متفاوت است. پلیمرهایی نظیر پلی استایرن و پلی وینیل کلراید دارای دمای شیشه ای پایین و پلی اتر ایمید و پلی اتر سولفون، دارای دمای شیشه ای بالایی هستند. در این زمینه، پلیمری آمورف که فاقد مواد پرکن است مورد بررسی قرار گرفت. تقریبا تمام گریدهای عمومی پلی کربنات، دارای مدولی حدود  GPa 2.5 -2.4   در دمای اتاق هستند. با افزایش دما مدول به آهستگی در رنج وسیعی از دما، شروع به کاهش می کند تا جایی که در حدود 130 درجه سانتی گراد تقریبا حدود 80 درصد از سختی اولیه خود را داشته و تنها 20 درصد آن را به صورت خطی از دست می دهد. در محدوده دمایی 130 تا 160 درجه سانتی گراد، مدول تمام گریدهای پلی کربنات، به سرعت افت کرده و سختی آنها به کمتر از 1 درصد سختی در دمای اتاق می رسد.

رفتار مدول برای مواد نیمه کریستالین، مقداری پیچیده تر است، اما می توان تغییرات آن را در قالب چند قانون ساده، دسته بندی کرد. پلیمرهای نیمه کریستالین، شامل قسمت هایی بلورین هستند که در ماتریسی از مناطق بی شکل، توزیع شده اند. قسمت های بی شکل در این مواد، دارای دمای انتقال شیشه ای مربوط به خود هستند، اما به دلیل ساختار کریستالین بقیه نقاط، شروع محدوده انتقال شیشه ای، باعث نرم شدن کامل ماده نمی شود و پس از گذر از این محدوده، محدوده ای دیگر شکل می گیرد که در آن،  مدول روند کاهشی خود را تا دمای ذوب ادامه می دهد. تمام مواد نیمه کریستالین، فاقد تقویت کننده دارای دمای شیشه ای بالاتر از دمای اتاق، تقریبا چنین رفتاری را از خود بروز می دهند. به این صورت که ابتدا ناحیه ای تقریبا ثابت از دمای اتاق تا دمای انتقال شیشه،  افت 80 تا 90 درصدی مدول را از خود نشان می دهند.

پلی اتیلن ها، پلی پروپیلن ها و استال ها مهمترین دسته از مواد نیمه کریستالین هستند که از قواعد گفته شده مستثنی هستند. در منحنی مدول- دمای این مواد،  ناحیه افت شدید مدول از دمای محیط تا نقطه ذوب، دیده نمی شود و منحنی مدول- دما در این ناحیه، تقریبا خطی و کاهشی است. دلیل این اختلاف آشکار، بسیار ساده است، دمای انتقال شیشه ای این مواد از دمای محیط پایین تر است. در واقع پلی اتیلن ها و استال ها دارای دمای انتقال شیشه ای  130 درجه سانتی گراد هستند و در این محدوده، حدود 60 تا 70 درصد کاهش مدول مشاهده شده است که دلیل این امر، درجه بالای بلورینگی در این مواد و در نتیجه کاهش کمتر مدول در آن هاست.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

مستربچ ضد شبنم (Anti fog) در صنعت بسته بندی

بخار (مه) زمانی رخ می ­دهد که بخار آب متراکم شده به قطرات ریز روی سطح فیلم­ های پلاستیکی نازک تبدیل می ­شود. این مه می­ تواند از 2 نوع مه سرد یا گرم باشد. این مه معمولا در لایه­ های فیلم ­های گلخانه ای که محیط داخل آن ­ها مرطوب است یا داخل بسته­ بندی مواد غذایی سرد یا گرم که بخار زیادی در آن­ ها وجود دارد، اتفاق می ­افتد.

مستربچ­ های ضد شبنم بر پایه گلیسرول استر با جلوگیری از متراکم شدن آب به شکل قطرات کوچک، درجه مرطوب شدن را تغییر می­ دهند. به این ترتیب کشش سطحی به حداقل می­ رسد و در نتیجه به جای قطرات منفرد، یک فیلم غیر پراکنده از آب ایجاد می­ شود و در نتیجه شفافیت افزایش می­ یابد. استفاده از مستربچ­ های ضد شبنم یک راه بسیار موثر برای حل مشکلات مربوط به تشکیل قطرات آب بر روی فیلم ­های پلاستیکی مورد استفاده در بسته بندی مواد غذایی و گلخانه­ ها است.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

 

پلی پروپیلن شفاف با عوامل هسته­ زا

شفاف ­کننده­ ها و عوامل هسته­ زا در سال­ های اخیر بسیار مورد توجه صنعتگران قرار گرفته­ اند. مستربچ­ های هسته­ زا با اهداف مختلفی مانند بهبود خواص نوری یا افزایش پایداری ابعادی محصول نهایی به ماده اضافه می­ شوند. این مواد افزودنی به طور گسترده در ساخت مواد پلی پروپیلنی بکار می­ روند. مستربچ های هسته­ زا امکان تولید محصولات پلی­ پروپیلن برای بسته­ بندی­ های شفاف مواد غذایی را فراهم کرده­ اند.

شفاف­ کننده­ ها خواص نوری پلاستیک­ ها را با حذف اسفرولایت­ های خیلی بزرگ که موجب پراکندگی نور می شوند، بهبود می­ بخشند. آن ها این کار را با وارد کردن اسفرولایت­ های خیلی بیشتر نسبت به حالت نرمال، انجام می­ دهند. تحت این شرایط آن ها تمایل به داشتن قطرهای کوچکتر نسبت به طول موج نور دارند. شفاف کننده­ ها همچنین عوامل هسته­ زا هستند، اما همه عوامل هسته­ زا نمی­توانند عوامل شفاف­ کننده نامیده شوند. زیرا تغییر در رفتار کریستالیزاسیون با برخی از عوامل هسته­ زا اگرچه مزایای دیگری خواهد داشت اما ممکن است محصولات پلاستیکی شفاف تولید نکند.

مهم­ترین شفاف­ کننده­ ها از مشتقات سوربیتول هستند. پلی­ اتیلن­ گلایکول­ استر برای شفاف کردن پلی­ پروپیلن پیشنهاد می­ شود. مثال­ های دیگری از شفاف­ کننده نیز بیس (3،4 دی­متیل بنزیلیدن) سوبیتول دی استال، آلومینیوم هیدروکسی بیس (4-ترت-بوتیل) بنزوئات هستند.

سال­ ها نمک­ های معدنی مانند سدیم بنزوئات و مواد معدنی مانند تالک و کائولین، به عنوان عوامل هسته­ زا مورد استفاده قرار گرفته­ اند، آن ها بصورت ناسازگار با پلیمر در طول فرآیند باقی می­ ماندند و ذوب نمی­ شدند.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

 

 

صنعت در حال توسعه کشاورزی با پلیمر

استفاده از پلیمرها در صنعت کشاورزی در مقیاس قابل توجهی در اوایل دهه 1950 آغاز شد، زمانی که پلی اتیلن با چگالی کم (LDPE) به عنوان جایگزین کاغذ برای مالچ کردن سبزیجات استفاده شد. در صنعت کشاورزی، پلیمرها در طیف وسیعی از کاربردها، از خاک برای کاشت محصول گرفته تا فیلم­ های گلخانه­ ای و در نهایت بسته­ بندی مواد غذایی مورد استفاده قرار می­ گیرند. از این رو پلیمرها از جمله پلی ­اتیلن تحول عظیمی در صنعت کشاورزی و باغداری ایجاد کردند.

این مواد نه تنها به عنوان جایگزینی برای مواد سنتی، بلکه به عنوان یک تکنولوژیکی پیشرفته در رشد سبزیجات و محصولات کشاورزی، ساخت و ساز انبار برای محصولات زراعی و حیوانات و در تجهیزات کشاورزی و فناوری زهکشی شناخته شده­ اند.

استفاده از مواد پلیمری در مزارع و حفاظت از گیاهان به چهار بخش تقسیم می شود:

  • پلیمرها در مزارع کشاورزی (خاک برای کاشت گیاهان)
  • پلیمرها در حفاظت از گیاهان (سموم برای دفع آفات گیاهان)
  • مواد پلیمری ساخت مزارع (فیلم­ ها برای پرورش گیاهان در گلخانه)
  • پلیمرها در مدیریت آب مزارع (لوله­ های آبیاری گیاهان)

اهداف استفاده از تکنولوژی مهندسی پلیمر در کشاورزی و باغبانی بر روی رشد سریع­ تر، بیشتر و بهتر گیاهان در فضای کمتر و با هزینه کمتر، متمرکز شده است. همچنین مواد پلیمری هوشمند و سیستم­ های انتقال هوشمند به صنعت کشاورزی برای مبارزه با ویروس ­ها و سایر پاتوژن­ های محصول کمک می­ کنند. پلیمرهای عامل­ دار شده نیز جهت افزایش اثر آفت­ کش­ ها و علف­ کش ­ها و محافظت غیرمستقیم از محیط زیست از طریق فیلترها یا کاتالیزورها برای کاهش آلودگی و پاکسازی آلاینده های موجود مورد استفاده قرار می­ گیرند. همچنین مواد پلیمری به عنوان ماکرومولکول‌های واکنش‌پذیر در فرمولاسیون‌های کنترل‌شده مواد شیمیایی کشاورزی مختلف برای کاهش میزان انتشار این مواد شیمیایی در محیط مورد استفاده قرار می ­گیرند.

انواع گوناگون از لوله­ های PE در اغلب کارهای کشاورزی و گلخانه­ ای در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرند. در گذشته کشاورزان برای انتقال آب به مزارع خود از لوله­ های از جنس فلز یا پلاستیک گرید پایین استفاده می­ کردند که موجب بروز مشکلات مختلفی می­ شدند. اما امروزه با تولید لوله­ های از جنس PVC و HDPE با کارایی و مقاومت بالاتر، این مشکلات تا حد زیادی رفع شده است. برخی از ویژگی­ های بارز لوله­ های PVC و HDPE عبارتند از: ضد خوردگی، سبک وزنی، مقاومت در برابر باکتری­ ها و مواد شیمیایی و طول عمر بالا.

انواع مختلفی از پوشش ­های گلخانه ­ای با خواص منحصر بفرد نیز از انواع پلیمرها مانند LDPE، EVA، EBA LLDPE و… ساخته می ­شوند. این پوشش ­ها از اتلاف نور و انرژی جلوگیری می­ کنند و شرایط گلخانه را در برابر تغییر شرایط آب و هوایی و رطوبت حفظ می ­کنند. با توجه به شرایط آب و هوایی هر کشور، فیلم گلخانه­ ای پلیمری با جنس و تعداد لایه­ های مناسب انتخاب می­ شود. پلیمرها همچنین به دلیل قیمت ارزان، بهداشتی بودن و قابلیت بازیافت، در ساخت سبدها و ظروف حمل و نگهداری محصولات کشاورزی در اندازه های مختلف مورد استفاده قرار می­ گیرند. تلاش روز افزون در توسعه انواع مختلف مواد بسته ­بندی به منظور افزایش اثربخشی آن ها در حفظ کیفیت مواد غذایی و افزایش زمان نگهداری صورت گرفته است.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

چقرمگی و چکش خواری در پلیمر

چقرمگی
چقرمگی به معنای مقاومت ماده در برابر شکستگی و یا قابلیت آن در جذب انرژی مکانیکی بدون شکسته شدن است. چقرمگی از نظر مقداری، با سطح کل زیر منحنی تنش-کرنش برابر است و مشخص کننده مقدار کاری است که می‌توان بدون گسیختگی ماده در ناحیه تغییر فرم پلاستیک، بر روی آن اعمال کرد. به بیان دیگر، هر چه سطح زیر منحنی تنش-کرنش زیادتر باشد و ماده بر اثر اعمال تنش با ازدیاد طول بیشتر، دیرتر دچار شکستگی شود، چقرمه‌تر است. برخی از پلاستیک‌ها، ذاتا چقرمه و برخی دیگر ذاتا ترد و شکننده هستند. البته تاثیر عوامل محیطی و نیز اعمال تنش، به ویژه تنش‌های متناوب، ممکن است رفتار پلیمر را در طولانی مدت ترد و شکننده کند. چقرمه‌ترین پلاستیک‌ها در دمای اتاق عبارتند از LDPE، LLDPE، نایلون 66 و EVA . عموما پلاستیک‌ها فاقد مواد پرکننده با ضربه پذیری بالا، دارای مقادیر چقرمگی بالایی هستند.

چکش خواری
موادی که بتوانند در هنگام انبساط، کشش و رول شدن، همبستگی ساختاری خود را حفظ کنند، مواد چکش‌خوار تلقی می‌شوند. وسایل یا قطعاتی که مدتی طولانی تحت تنش قرار می‌گیرند، ممکن است بر اثر پارگی یا شکستگی دچار آسیب شوند، اگرچه ممکن است برخی از تغییرات موضعی را تحمل کنند. بنابراین داشتن مدول بالا، مقاومت زیاد و چکش خواری ترکیبی مناسب از خواصی است که قطعه‌ای با طراحی مناسب می‌تواند داشته باشد. طبیعت و خصوصیت ذاتی پلاستیک‌ها، معمولا مدول زیاد توام با قدرت چکش خواری کم را ایجاب می‌کند و هر گونه تلاشی برای بهبود یکی، موجب نقصان در دیگری می‌شود.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

الاستیسیته و پلاستیسیته

مواد پلیمری، ویسکوالاستیک هستند، یعنی خواص فیزیکی-مکانیکی آن‌ها تابعی از دو رفتار سیال ویسکوز و جامد الاستیک (بازگشت پذیر) است. لذا اگر ماده ترموپلاستیکی تحت تنش قرار گیرد، هم رفتار سیال ویسکوز (هدر دادن انرژی) و هم تغییر مکان الاستیک (ذخیره کردن انرژی) را به نمایش می‌گذارد. خواص مواد ویسکوالاستیک تابع درجه حرارت، زمان و سرعت اعمال کرنش است. الاستیسیته و پلاستیسیته از جمله خواص فیزیکی پلیمرها هستند.

الاستیسیته

قابلیت مواد در زمینه بازگشت به اندازه اولیه خود پس از اعمال تغییر شکل در آن‌ها، الاستیسیته نام دارد. لاستیک‌ها الاستیسیته بالا و اکثر پلاستیک‌ها الاستیسیته بسیار محدودی دارند.

پلاستیسیته

پلاستیسیته عکس خاصیت الاستیسیته و بیان کننده قابلیت حفظ اندازه و شکل مواد پس از اعمال تغییر شکل در آن‌ها است. مواد پلاستیکی، اگر بیشتر از حد تسلیم خود، تحت تنش کششی قرار گیرند، این خاصیت را آشکارا از خود بروز می‌دهند.

در نمودار زیر نواحی الاستیک و نواحی پلاستیک در منحنی تنش-کرنش نشان داده شده است.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

شکنندگی در قطعات پلاستیکی

شکنندگی در واقع فقدان چقرمگی بوده و نشان دهنده استحکام ضربه پذیری کم یا سختی بالای ماده مورد نظر است. پلاستیک‌های تقویت شده با الیاف شیشه و پر شده با مواد معدنی، معمولا شکننده هستند. شکنندگی ممکن است تابع رطوبت باشد و یا به دلیل تنظیم دمایی نامناسب فرایند در قطعات پلاستیکی ایجاد شود. در واقع هر قطعه‌ای که تحت اعمال ضربه می‌شکند را نمی‌توان واجد خاصیت ذاتی شکنندگی دانست و با کنترل شرایط خشک کردن مواد قبل از تزریق، کنترل شرایط دما و فشار در حین تزریق و همچنین ایجاد شرایط رطوبتی مناسب بعد از تزریق، می‌توان قطعه‌ای مناسب تولید کرد. مثلا، مواد جاذب آب مانند پلی آمیدها، پس از شرایط خشک بعد از خروج از قالب، شکننده‌تر از زمانی هستند که با جذب رطوبت محیط به تعادل رسیده‌اند. لذا در فرآیندهای تولید قالپاق خودرو با پلی آمید به ویژه در فصول سرما، پس از تولید قطعه، آن را در شرایط رطوبتی و دمایی کنترل شده‌ای قرار می‌دهند تا شکنندگی ایجاد شده در شرایط تولید، جبران شود.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

کامپاندینگ پلی وینیل کلراید (PVC) حساس به حرارت

پلی ونیل کلراید یا پی وی سی از طریق پلیمریزاسیون رادیکال آزاد وینیل کلراید سنتز می‌شود و این ماده در دسته‌ی پلیمرهای گرمانرم قرار می‌گیرد و به عنوان سومین پلیمر معروف جهان شناخته شده است. عموما بیش از ۵۰٪ از پی وی سی در ساختمان‌سازی استفاده می‌شود؛ زیرا پی وی سی سبک و ارزان بوده و به سادگی سر هم‌بندی می‌شود. این پلیمر در کنار خواص مطلوب، از ثبات حرارتی بسیار ضعیفی برخوردار است و به همین دلیل معمولاً در دماهای بالا از افزودنی‌های تثبیت‌کننده در فرآیند تولید استفاده می‌گردد تا از تخریب پلیمر جلوگیری شود و هنگام سوختن یا ذوب شدن بخارهای سمی آزاد می‌کند. پس با توجه به حساس بودن این پلیمر، فراورش آن دارای شرایط و تجهیزات خاصی است که در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار می‌گیرد.
پیش اختلاط پودر PVC با سایر افزودنی ها معمولا در مخلوط کن های با سرعت زیاد انجام می شود. این فناوری کاملا شناخته شده است و تقریبا بدون تغییر در سال های متمادی استفاده می شود. از نظر سازوکار کارکرد این مخلوطکن ها به دو گروه مخلوط کن سرد (کمتر از 50 درجه) و داغ (حدود 100 درجه) دسته بندی می شوند.
در مخلوط کن سرد بطور کلی همه اجزا آمیزه شکل فیزیکی خود را حفظ می کنند، به جز نرم کننده که به مقدار زیادی جذب پودرهای PVC می شود. در مخلوط کن های داغ معمولا سرعت چرخنده زیاد است و دمای آمیزه تا حدود 100 درجه سانتی گراد افزایش می یابد. در این حالت پایدارکننده ها، روان کننده ها و نرم کننده ها به مقدار زیادی جذب پودر PVC می شوند. باید توجه داشت آمیزه پس از فرآورش در این مخلوط کن باید تا حدود 50 درجه سانتی گراد سرد شود تا از بهم چسبیدن و کیکی شدن آن جلوگیری شود. در بسیاری از موارد از ترکیب مخلوط کن سرد و داغ به این ترتیب استفاده می شود که خروجی از مخلوط کن داغ به مخلوط کن سرد منتقل می شود تا افزون بر سرد شدن از اختلاط نیز برخوردار شود.
در بسیاری از مواقع بطور مثال در تولید لوله های PVC سخت، اضافه کردن مستقیم پیش مخلوط PVC به حالت پودر به اکسترودرهای شکل دهی ارجح است. در سایر مواقع آمیزه PVC گرانول شده بهتر است که از این نوع می توان به تولید محصولاتی مانند تخت کفش، کابل یا بطری و مخازن PVC سخت نام برد.
طراحی ماشین های آمیزه ساز درباره PVC با پلی اتیلن تفاوت زیادی دارد و معمولا شامل مراحل زیر است:
• ذوب شدن
• اختلاط توزیعی و پراکنشی افزودنی ها
• جداسازی مواد فرار (گاز HCL)
• فیلتر کردن مذاب
• گرانول سازی یا خوراک دهی مستقیم به کلندر
واحدهای آماده سازی PVC در مقایسه با پلی اولفین ها سرعت تولید بسیار کمتری دارند. نکته اساسی در طراحی این خطوط کنترل دما و زمان اقامت مواد در دستگاه فراورش است. زیرا با اعمال تنش و دمای بیش از حد به آمیزه، PVC تخریب می شود. در مراحل اولیه تخریب این ماده زرد رنگ می شود و با پیشرفت تخریب به رنگ قهوه ای و با تخریب کامل به رنگ سیاه تبدیل می شود. با وقوع هرکدام از این حالت ها از کیفیت مواد کاسته شده و معمولا به عنوان مواد خارج از رده و ضایعات تلقی می شوند.
ماشین های زیر برای فرایند PVC پیشنهاد می شود:
• اکسترودرهای دومارپیچ ناهمسوگرد درهم فرورونده
• پلاستی فیکیتور به عنوان ماشینی ویژه برای فراورش PVC نرم
• اکسترودرهای خمیرساز رفت و برگشتی همراه با یک اکسترودر تک مارپیچ در بخش تخلیه
• اکسترودرهای سیاره ای همراه با یک اکسترودر تک مارپیچ در بخش تخلیه
• اکسترودرهای دو مارپیچ همسوگرد درهم فرورونده همراه با یک اکسترودر تک مارپیچ در بخش تخلیه (موسوم به کمبی پلاست)

در دستگاه های نام برده در مواقعی که خروجی اکسترودر به عنوان خوراک برای یک خط کلندر مطرح است، بخش گرانول سازی این دستگاه ها حذف می شود.
اکسترودرهای دومارپیچ ناهمسوگرد درهم فرورونده بطور گسترده برای تولید لوله و پروفیل با موادی که از پیش اختلاط تهیه می شوند، بکار می روند.
اکسترودرهای دومارپیچ همسوگرد و خمیرساز رفت و برگشتی به علت سازوکار متفاوت، سرعت تولید بیشتری دارند و بطور چشمگیری سرعت خطی پیچ بیشتری در مقایسه با اکسترودرهای دومارپیچ ناهمسوگرد دارند.
سرعت های بیشتر پیچ فقط زمانی میسر است که بخش خروجی پیچ فاقد دای باشد و تخلیه مواد به شکل باز انجام شود. برای ایجاد فشار به منظور گرانول کردن استفاده از اکسترودر تک مارپیچ کوتاه همراه با اکسترودرهای دومارپیچ همسوگرد، اکسترودرهای خمیرساز رفت و برگشتی و اکسترودرهای سیاره ای لازم است.
در دستگاه¬های فراورش PVC عملکرد ذوب شدن باید دقیق و تکرارپذیر باشد. بدین منظور در سامانه های ترکیبی با اکسترودر تک مارپیچ از تمهیدات ویژه ای استفاده کرده اند. به عنوان مثال، در واحدهای اکسترودر خمیرساز رفت و برگشتی از یک پیچ عمودی کنترل کننده در بخش اتصال این دستگاه به اکسترودر تک مارپیچ استفاده می شود. با تغییر سرعت این پیچ برگشت مواد PVC به اکسترودر اصلی تنظیم شده و انرژی داده شده به آمیزه PVC کنترل می شود.
به عنوان مثال دیگر به سامانه های کومبی پلاست می توان اشاره کرد که متشکل از یک اکسترودر دومارپیچ همسوگرد همراه با یک اکسترودر تک مارپیچ در بخش تخلیه است. در این واحدها مجموعه ای از شیر گلویی کنترل کننده در انتهای اکسترودر دومارپیچ تعبیه می شود، با تغییر طول پیچ ها نسبت به سیلندر سوراخ خروجی به اکسترودر تک مارپیچ افزایش یا کاهش می یابد. این تغییر باعث تغییر در مقدار آمیزه ای می شود که در معرض تنش و اختلاط قرار می گیرد. با استفاده از این فناوری انرژی ویژه ورودی به آمیزه تا 25% تغییر می کند.
واحد گرانول ساز PVC معمولا با برش مواد مذاب در سطح دای و خنک کردن دای به وسیله هوا انجام می گیرد.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

کامپاندینگ پلی استایرن و کوپلیمرهای استایرن

در بیشتر روش­‌های پلیمریزاسیون استایرن، پلی­‌استایرن تولید شده در حالت مذاب است. برای گرانول کردن این مذاب کافیست از ترکیب پمپ دنده‌­ای با واحد گرانول­‎ساز استفاده شود. واحد گرانول­‌ساز می­‌تواند از نوع رشته­‌ای تا سرعت 5 تن بر ساعت یا گرانول­‌ساز غرق در آب باشد. هدف اصلی در عملیات کامپاندینگ در واحدهای تولید پلی­‌استایرن، خارج کردن مونومر باقی‌مانده از پلیمریزاسیون تا کمتر از ppm 350 است. این مقدار برای استفاده این مواد در صنایع غذایی (ظروف یکبار مصرف) لازم است. برای خارج کردن مونومر باقی‌مانده واحدهای زیر استفاده می­‌شود:

  • دیگچه گرمایی مجهز به پمپ تخلیه کننده
  • تبخیرکننده­‌های فیلم نازک
  • اکسترودر تک مارپیچ
  • دیگچه گرمایی در ترکیب با یک اکسترودر
  • اکسترودر دومارپیچ همسوگرد

هنگامی که افزون بر کاهش مقدار مونومر باقی‌مانده، آمیزه­‌سازی افزودنی­‌هایی نظیر نرم­‌کننده، روان­‌کننده یا مستربچ رنگی مدنظر باشد، استفاده از ماشین‌های آمیزه­‌ساز مجهز به پیچ ضروری به نظر می­‌رسد.

اکسترودرهای تک مارپیچ قابلیت فراورش پلی­‌استایرن مقاوم به ضربه را تا حدود 5/3 تن بر ساعت دارند و مقدار مونومر باقیمانده را تا 2/0-5/0 درصد وزنی کاهش می­‌دهند.

اکسترودرهای دومارپیچ همسوگرد می­‌توانند مقدار استایرن باقی‌مانده را از 15% وزنی به ppm 350 با سرعت خروجی 2 تن بر ساعت کاهش دهند. در این واحد، اضافه کردن 2% وزنی آب از دو محل جداگانه به عنوان عامل جداکننده که به اسفنج شدن مواد و افزایش سرعت انتقال جرم و سرعت گاززدایی منجر می­‌شود نیز انجام می­‌شود.

برای پلیمرهای SAN و ABS مقدار آکریلونیتریل باقیمانده باید کمتر از ppm 5 باشد که این موضوع فقط با اکسترودر دو مارپیچ همسوگرد دست­‌یافتنی است.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان

پدیده‌های ویسکوالاستیک 1

در انتهای اکسترودر دای وجود دارد که شکل نهایی محصول را تعیین می­‌کند. هدف اصلی از طراحی دای، ایجاد توزیع یکنواخت مذاب پلیمری در کانال­‌های مختلف است. به دنبال آن خروجی یکنواخت و با سرعت ثابت از دای به وجود می­‌آید.

برخی از اصول کلی که در طراحی دای باید در نظر گرفت به شرح زیر است:

  • نبود نقاط ماندگی و مرده در کانال جریان
  • سرعت پایداری در طول دای
  • باز و بسته کردن آسان
  • پرهیز از تغییر ابعاد ناگهانی در هندسه کانال جریان
  • استفاده از زاویه­‌های کم برای حالت‌­های واگرایی و همگرایی
  • داشتن طول لبه دای حدودا 10 برابر فاصله بین دو لبه

وجود ناپایداری­‌ها در دای به شدت بر ظاهر محصول اثر می­‌گذارد. چهار نوع از این گونه ناپایداری­‌ها عبارتند از پوست کوسه­‌ای (shark skin)، شکست مذاب (melt fracture)، تشدید کشش (draw resonance) و تورم دای (die swell)، که به اختصار به توضیح هرکدام خواهیم پرداخت.

پوست کوسه‎‌­ای

این نوع پدیده به شکل برجستگی­‌های منظم عمود بر جهت اکسترودر نمایان می‌­شود. در حالت خفیف­‌تر آن، روی محصول سطح نمدی ایجاد می­‌شود و هیچ سطح صاف و براقی روی محصول دیده نمی‌­شود. این پدیده اغلب در دهانه یا خروجی دای اتفاق می­‌افتد و وابسته به دما و سرعت خطی اکستروژن است. علت این پدیده را می­‌توان به شتاب گرفتن و افزایش ناگهانی سرعت محصول هنگام خروج از دای نسبت داد. اگر سرعت به یکباره افزایش پیدا کند، کشش زیادی در این ناحیه روی می‌­دهد، لایه­‌های سطحی پلیمر شکل خود را از دست می­‌دهند و سبب ایجاد برجستگی‌­های منظمی می‌­شوند که در نهایت منجر به ایجاد پدیده پوست کوسه‌­ای می­‌شود.

پلیمرهای با ویسکوزیته زیاد و توزیع وزن مولکولی باریک، بیشتر در معرض پدیده پوست کوسه­‌ای قرار می­‌گیرند.

برای جلوگیری و کاهش این مشکل، کاهش سرعت اکستروژن و افزایش دما به ویژه در ناحیه سر دای پیشنهاد می­‌شود. همچنین کارکرد در دماهای پایین­‌تر، استفاده از پلیمر با توزیع وزن مولکولی پهن و استفاده از روان کننده خارجی نیز به کاهش پدیده پوست کوسه­‌ای کمک می­‌کنند.

شکست مذاب

در پی ایجاد این پدیده، ظاهر محصول به شدت تحت تاثیر قرار می­‌گیرد و علاوه بر آن، توده مذاب پلیمری نیز دچار نقص می­‌شود. نتایج حاصل از تحقیقات نشان می­‌دهد که در پلیمرهای خطی، پدیده شکست مذاب در جریان برشی و در دهانه دای ایجاد می‌­شود در حالیکه پلیمرهای شاخه‌­ای شکست مذاب را در نواحی از کانال دای بروز می­‌دهند که حالت زاویه‌­دار دارند و جریان در آنجا همگرا می­‌شود. هرگاه تنش برشی روی دیواره از حالت بحرانی عبور کند، این پدیده اتفاق می­‌افتد.

برای تشریح شکست مذاب، سه سازوکار ارائه شده است:

  • تغییر شکل کشسانی بحرانی در ناحیه ورودی دای
  • کرنش کشسانی بحرانی
  • جریان چسبنده-لغزنده در دای

پس از ناحیه شکست مذاب که در تنش بحرانی اتفاق می‌­افتد، ناحیه ابر اکستروژن وجود دارد که در آن شکست مذاب اصلا اتفاق نمی­‌افتد. در این ناحیه لغزش نسبتا یکنواختی روی دیواره دای وجود دارد که از بروز پدیده شکست مذاب جلوگیری می­‌کند.

تشدید کشش

این پدیده زمانی رخ می‌دهد که سطح محصول خروجی به طور آزاد در معرض جریانی کششی قرار گیرد. در فرآیندهای نظیر فیلم دمشی و تولید الیاف این پدیده رخ می­‌دهد و نتیجه آن تغییرات دوره­‌ای منظم در ابعاد محصول است. در این فرآیندها هنگامی که استحکام کششی برای تغییر شکل محصول خروجی با افزایش تنش، کاهش می­‌یابد، پدیده تشدید کشش اتفاق می‌­افتد. در این حالت، مقدار ماده میان دای و واحد کشش با زمان تغییر می‌­کند، زیرا سرعت کشش اعمال شده به وسیله کشنده ثابت است، ولی ابعاد محصول به علت تغییر استحکام کششی و مقدار ماده تغییر می­‌کند. پدیده تشدید کشش پس از جامد شدن مذاب اتفاق نمی­‌افتد، زیرا در این حالت اندازه­‌های محصول ثابت شده‌­اند و تغییرات ابعادی به سختی انجام می­‌گیرد. در حالت مذاب، نسبت کشش بحرانی برای سیالاتی که رفتار نزدیک به سیالات نیوتنی دارند (مانند پلی­‌آمیدها و پلی‌­استر) حدود 20 و برای سیال­‌هایی که رفتار شدید شبه پلاستیکی نشان می­‌دهند (مانند PP، PS و PE)، حدود 3 است. دامنه تغییر ابعاد محصول بر اثر پدیده تشدید کشش با نسبت کشش افزایش می­‌یابد. پلیمرهایی که ویسکوزیته کششی آن‌ها با زمان یا کرنش افزایش می­‌یابد (مانند LDPE)، پدیده تشدید کشش را نشان نمی­‌دهند. پلیمرهایی که رفتار عکس دارند و با زمان یا کرنش، ویسکوزیته آن‌ها کاهش می‌­یابد، پدیده تشدید کشش را در نسبت­‌های کشش کم نشان می­‌دهند و در نسبت­‌های کشش زیاد، گسیخته می‌­شوند.

تورم دای

این پدیده پس از خروج از دای در فرآیند اکستروژن کاملا شناخته شده است. کشسانی مذاب بیشترین نقش را در به وجود آوردن تورم دارد. مذاب پلیمری در دای تغییر شکل می­‌دهد و مذاب برای بازیابی این تغییر شکل پس از خروج از دای متورم می‌­شود. از آنجا که بازیابی کشسان پدیده­ای وابسته به زمان است، در دای­‌های با لبه کوتاه مقدار زیادی از آن باقی می­‌ماند و در خارج از دای بازیابی می‌­شود که در نتیجه تورم بیشتری حاصل می­‌شود. برعکس در دای­‌های با لبه بلند مقدار زیادی از بازیابی کشسان در دای انجام می­‌گیرد و مقدار کم باقی مانده، تورم دای شایان توجهی ایجاد نمی­‌کند. مقدار کمی از تورم دای می‌تواند حاصل از تغییر توزیع سرعت مواد خروجی از دای باشد. تغییر توزیع سرعت از حالت سهمی گون به تخت مستقیم انجام می­‌گیرد.

عوامل زیادی روی مقدار تورم دای اثر دارند، ولی مهم­‌ترین آن‌ها اختلاف تنش عمودی اول بوده که به شدت وابسته به ساختار پلیمر است. بعضی از پلیمرها مانند PE تورم دای چشمگیری را نشان می­‌دهند (%300-100) و بعضی از پلیمرها مانند PVC حدود %20-10 تورم دای دارند. شاید یکی از دلایلی که PVC پلیمری محبوب برای تولید انواع مختلف پروفیل بوده، همین مقدار کم تورم دای آن است.

 

واحد تحقیق و توسعه شرکت فناوران رنگدانه سپاهان